چرا عاشقت شدم ⁸ 🥺❤️

_چیزی شده نفسم؟ + چقدر بابام ریلکس بود ! انگار هیچی نشده ! ولی چه خوب شد که عاشقت شدم 🥺❤️ _ واای عشقم ناراحت نباش بهت قول میدم زندگی برات بسازم که کسی مثلش رو ندیده ❤️ +منم قول میدم همیشه کنارت باشم ❤️ _❤️🥺❤️🥺 +میگم جونگ کوکی برنامه برای عروسی چی شد کی میریم برای چیدن برنامه ؟! _ همین امروز هر وقت تو بخای ❤️ +ام بعد از ظهر ساعت ۴ بریم خوبه؟ _ آره خوبه

خمیازه ای کشیدم بخاطر اینکه شب تا ساعت سه بیدار بودیم 😴 رفتم طبقه بالا سر تخت ول شدم خوابیدم 😴😴😴

«ساعت۲:۳۰» یک دفعه یک جسم سنگین پرید روم دستاش رو دورم حلقه کرد چشم هامو باز کردم +اوممم بزار بخوابم 😴 _ بلند شو تنبل خانم بریم برای چیدن برنامه نمیخای برنامه عروشی رو بچینیم + پنج دقیقه دیگه که سریع منو بلند کردبرد به سمت دستشویی توی رو شویی سورتم رو شست بدون اینکه ولم کنه بردم توی سالن

رفتم آماده شدم رفتیم سوار ماشین شدیم حرکت کردیم +جونگ کوکا _؟ + لباس عروس نگیریم _چرا؟؟ +از اون لباسی که بابات آورده بود خوشم اومد😍 _خیل خوب باشه رفتیم سالن عروس رو انتخاب کردیم نوبت هم‌ گرفتیم دیزاین رو انتخاب کردیم و من شلوار برای جونگ کوک گرفتیم ❤️

تاریخ عروسی برای جمعه بود یعنی پس فردا هم خوشحال بودم و هم استرس داشتم که نکنه به هم بخوره که صدای در اومد یکی از خدمتکار ها در رو باز کرد بابام بود #دخترم حالت خوبه این پسره ماری که باهات نکرد +به من نگو دخترم این پسره ای که میگی همسر منه من اونو دوست دارم و هر کاری باهام کنه هیچ اشکالی نداره اومد سمتم تا بغلم کنه که یک قدم رفتم اونور و دست جونگ کوک رو گرفتم +از اینجا برو من دیگه کیم میا نیستم جئون میا هستم برو #دخترم لطفاً بیا + گمشو 😠 که بابام رفت خیلی اعصابم رو ریخت به هم که گریم گرفت زدم زیر گریه جونگ کوک هم منو بغل کرد _ گریه نکن عشقم لطفاً 😢❤️ به خاطر من +باشه 😢❤️

لایک کنید ❤️