خنگ ترین پلیس دنیا part2

قسمت دوم : دوستای کیوت

از زبان شوتو : همین اسکلا رو کم داشتم 😑 چرا اینقدر دعوا میکنن 😑💢 اسکل1:( بسه دیگه کاچان چقدر داد میزنی ) اسکل2 :( تو خفه دکوی نفله هر چی میکشم از دست تو عه 💢) انگار همدیگه رو میشناسن . ولی اسماشون اینا نیست 😑 چه لقب های عجیب غریبی دارن 😑 مخم داره میترکه 😑💢 :( دهههههه‍هههههه بسه دیگه چقدر زر میزنین اسکلاااااااااااااااااااا) صورتشون سمت من چرخید 😑 اسکل2 :(هووووی دو وجهه چیزی گفتی ؟ ) ( آره گفتم خفه شین ) اسکل1:( چه جرعتی 🤩) بعد اومد جلو و ازم پرسید :( اسمت تودوروکی شوتو عه آره ؟) ( آره و تو ؟) .....:( من میدوریا ایزوکو ام ) ( حدس میزدم که دکو اسمت نباشه ) میدوریا :( خب این لقبیه که کاچان روم گذاشته ) رو بع اون یکی اسکل کردم و گفتم :( اسمت چیه ؟ مطمعن م کاچان نیست ) .... :( تچ ... اسمم باکوگو کاتسوکی عه ) ( شما همدیگه رو میشناسین ؟) میدوریا :( آره اون پسر دختر خاله مامانمه ) ( آها) باکوگو :( فک کنم توی کلاس یه تودوروکی دیگه هم داشتیم مگه نه !؟ میشناسیش؟) ( آره آبجی اسکلمه ) میدوریا :( چرا بهش اسکل میگی هرچی باشه آبجیته 😅) ( والا دختری که 16 سالش باشه و مثل بچه های 2 ساله رفتار کنه بیشتر از یه اسکله 😑) باکوگو :( چرا پس اومده پلیس شه ؟) ( هوش خیلی بالایی داره . همه مسعله فیلم های کاراگاهی رو تو یه روز حل میکنه و درست از آب در میاد ) میدوریا :( اوووو🤩) باکوگو :( پس بیشتر باید پلیس اطلاعاتی باشه ) ( آره ولی قبول نکرد 😑 میخواد تعقیب و گریز راه بندازه 😑) باکوگو :( ولی روی زیادی داریا 😁) ( بخاطر همین اومدم پلیس شم 😌) میدوریا :( جررررر😂) باکوگو :( پر رو 😑💢) ( تشکر 😋) باکوگو :( ادب از کی آموختی ؟) ( از توعه بی ادب 😋) باکوگو :( شینهههههههههههه 💢💢💢💢💢💢💢💢💢) میدوریا (🤣🤣🤣🤣)

از زبان شخصیت اصلی شیوری : داشتم با اوراراکا و مینا میرفتیم برای زنگ ورزش که یهو داداشمو دیدم :( شوتو نی جاااااان ) داشتم میدوییدم سمتش تا مشتمو بکوبم تو دلش . ولی بی شرف جاخالی داد دستم خورد تو دیوار 😑💢 ( آاااخ) اصبانی نگاش کردم ولی اثلا توجه نکرد . رفتم جلو و سرمو کوبیدم به صورتش . شوتو :( آاااخ چیکار میکنی ؟💢) ( خوب کاری کردم 💢) شوتو نیشخند وحشتناکی بهم زد و گفت :( هه هه هه ، الان چطور جرت بدم آیا ؟!) ( ن.ن.ن.نههههههههه) من دوییدم شوتو هم افتاد دنبالم . رفتم و پشت اوراراکا قایم شدم ( اوراراکا نزار بیاد جلو ) اوراراکا :( د شونم شکست ول کن ) (اوراراکا 😭😭) شوتو :( میای اینجا تسلیم میشی یا دیگه نمیزارم مانگا بخونی ) ( بدجنس سو استفاده گرررر 😭)

شوتو چند تا مشت زد تو سرم و با دوستاش رفت ما هم دنبالشون راه افتادیم که یهو دیدیم خیلی صمیمی رفتار میکنن 😋 محنرف بازیم گرفته بود همش هم بخاطر مانگا های یائویی بود 😆😆😆 در گوش دخترا چیزای تو ذهنمو گفتم اونا بلند گفتن :( وااااااااای خدا جونننننننننن 😆😆😆) داداشم و اون دو تا پسر با تعجب داشتن نگاه میکردن 😂 داداشم گفت :( شیوریییییی باز چه نقشه ای داری تو اون سرت ؟) ( نقشه نیست یه چیزی یادم افتاد😆) شوتو :( چی ؟) ( دخترونست😋😆) یکی از پسرا که موهاش سیخ سیخی بود گفت :( من از کارای این دخترا هیچ سر در نمیارم 😑) شوتو :( اگه تونستم تلسمشون رو بشکنم و بفهمم بهت میگم 😑) اون یکی که خیلی ناز و کاوایی بود هم میگه:( دخترا عجیب ترین موجودات جهان هستی ان😅) اوراراکا با شنیدن حرفاشون اصبانی میشه و میگه :( ببخشید میشه خودتون رو معرفی کنین بفهمیم کی کیه ) ...... ( امم من میدوریا ایزوکو ام و این هم باکوگو کاتسوکیه و این یکی هم —) مینا :( داداش شیوری ، تودوروکی شوتوعه ) میدوریا :( اممم آره ) اوراراکا :( دخترا اگه نورمال باشن آیا با پسرا اشتباه گرفته نمیشن 😌) باکوگو :( چیه میخوای از دخترا دفا کنی ؟) مینا جلو رفت خودشو تا یه میلیمتری به باکوگو چسبوند و گفت :( گوش کن آقای جوجه تیغی شاید ما از نظر شما عجیب باشیم ولی ما خوب میدونیم که چی دوس داریم بشنویم و چی دوس نداریم . اول دخترا رو دست کم نگیر دوم یاد بگیر چطور صحبت کنی . بکش عقب بزار جا باز شه ) پسرا میرن کنار 😂 مینا هم به ما چشمک میزنه ما هم با زور جلو خندمون رو گرفتیم و دنبالش رفتیم 🤣 خدایی خنده دار بود 🤣🤣

از زبان شوتو : من موندم اون چیزی که تو جمجمه ایناست چیه 😐 ما پسرا همیشه برامون سواله دخترا چطور موجودی هستن 😐 فک کنم باید بیشتر حواسم به آبجیم باشه 😅 خداوکیل اون دختره خیلی لات و دعوایی بود خیلی هم رو داشت آبجیمو نابود میکنه 😑😅 من و میدوریا یه نگاه به هم کردیم بعد به باکوگو یه نگاه انداختیم . مخ باکوگو ارور داده بود 😂 من جلوی خندم رو گرفتم ولی میدوریا شروع کرد خندیدن 😐😂 منم نتونستم جلو خندم رو بگیرم و ................... ترکیدم 🤣🤣🤣 باکوگو :( به من میخندین نفله هااااااااااااااا حسابتونو میرسممممممممممم 💢💢💢💢💢💢💢💢💢) بعد هم یه مشت خوابوند تو دهنمون 😑 دندونم شک اصبی بهش وارد شده و هنوزم که هنوزه درد میکنه 😑💢

خب وقتی رفتیم برای شام دندونم حسابی درد میکرد 😑 دستمو رو لپم گذاشته بودم با زبونم دندونامو چک میکردم که یهو ( اونی جااااااااااااااان !!!!!!) یهو دو متر پردیم هوا 😐 شیوری :( اونی جان چی شده دندونت درد میکنه 😟) ( خوبم چیزی نیست ) شیوری اومد نزدیک و دستمو رو از روی لپم کنار کشید و گفت :( چطور شده دندونت که یهویی درد نمیکنه که 😟) وقتی صورت نگرانش رو دیدم نتونستم نخندم 😄 شیوری :( کجاش خنده داره که میخندیییی💢) ( اینکه قیافتو اینقدر کاوایی میکنی 😁) بعد لپشو کشیدم .. شیوری :( اونی جان به جای این مسخره بازیا بیا بریم بهداری ببینم با دندونت چیکار کردی ) ( باشه باشه ولی شام بهمون نمیدنا 😑) مینا :( نگران نباشید براتون نگه میدارم 😉) شیوری:( مرسی مینا ☺) بعد رو به من کرد و گفت( بیا بریم بهداری) رفتیم بهداری ولی خانم پرستار نبود 😐 بخاطر همین نشست دندونمو خودش چک کنه . شیوری :( اونی جان دندونات سالمن فقط لثت یکم باد کرده کجا کوبوندیش ؟) ( امممم یه جورایی باکوگو اصبانی شد و من و میدوریا رو مشت زد ) قیافه آبجیم بدجور نگران شده بود . ( نه نه نه فقط یه مشت زد اونقدرا هم محکم نبود 😅) دیگه نمیدونستم چطور براش بهونه بیارم که فقط گریع نکنه 😑😅 شیوری :( اونی جان چرا اینقدر نگرانم میکنی ؟😟) با این حرفش خشکم زد. واقعا نمیخواد داد و بیداد کنه ؟ شیوری سرشو پایین انداخت انگاری میخواست گریه ش بگیره . خیلی با دیدن قیافش ناراحت شدم . موهای روی پیشونیش رو کنار زدم و بوشیدمش . شیوری بهت زده بهم نگاه کرد. لبخند زدم و گفتم :( اگه ناراحت باشی منم ناراحت میشم خواهر کاوایی من . ناراحت نشو باشه ؟) شیوری یه لبخند ناز تحویلم داد و گفت :( باشه اونی جان ☺)

خب تماااام 😉 امیدوارم خوشتون اومده باشه لایک رو بکوپ تا انرژی بگیرم 😉😘 اگه ایده ای داری بهم بگو تا دربارش فکر کنم 😍😘 جانههههه💓✊🏻