خنده دار ترین چت ارمی ها با اعضا.😹

خب از اسلاید بعدی براتون میذارم

خنده دار ترین چت ارمی ها با اعضا.😹💦 ارمی:در حال تماشای جونگ کوک اوپام ، کسی که تهیونگ اوپا دوسش داره تهیونگ:از تصوراتت بیا بیرون اونجا جای خوبی نیست ..🤣🍃

خنده دار ترین چت ارمی ها با اعضا.😹💦 اگه سوکجین اوپا بگه 1 به علاوه 1 میشه 3 من باور میکنم .. جین:تحصیلات شما چیه!؟ نتیجه:جین استاد قهوه ای کردن است پس مواظب خودتان و کارهایتان باشید🙂🙏😂

خنده دار ترین چت ارمی ها با اعضا.😹💦 ارمی:میشه برام انگلیسی صحبت کنی ..!؟ تهیونگ:ABC Wooooow برگام🤣🤣🍃🍃

خنده دار ترین چت ارمی ها با اعضا.😹💦 ارمی:جونگ کوک داری چیکار میکنی! تهیونگ:پیش من خوابیده😶

خب حالا چونکه کم اوردم این وسط ی فیک کوتاه دارم ک براتون میذارمش😹چقد من خوبمممم اخه😹😐 حالم خوب نبود. سرم درد می کرد روی صندلی توی اتاقم نشسته بودم و به اتفاق امروز فکر می کردم. من و تهیونگ امروز دعوامون شده بود سر یه چیز واقعا الکی. سرم داد زد و بعدم یه سیلی زد تو صورتم، نتونستم گریه نکنم و حسابی گریه کردم. توی افکارم غرق بودم که با صدای در به زمان حال برگشتم. تهیونگ: ا.ت؟ جوابی ندادم از جلوی در جلوتر اومد، تهیونگ: ا.ت جان؟ باز هم جواب ندادم و قهر بودم. روبه روم ایستاد و نگام کرد. گفت: بیبی منو بیخش اشتباه کردم عزیز دلم. من خیلی تند پیشرفتم، الانم عذر می خوام ازت. زانو زد جلومو دستمو توی دستش گرفت و بوسید. برام مقاوت و قهر بودن سخت شده بود یا دیدن این کارش. بلند شدم سر پا و با بغضی که داشت خفم می کرد نگاهش کردم. ایستاد، دستاشو باز کرد تابغلم کنه، زود تر از اون من خودمو تو بغلش انداختم و شروع مردم به گریه. سعی داشت با جمله های عاشقانه و زیباش آرومم کنه. بعد از یکم گریه کردن بغلم کرد و بردم تو حال. جلوی تلوزیون روی مبل نشوندم و خودشم نشست کنارم و تلوزیون رو روشن کرد. تهیونگ: ا.ت، الان سریال مورد علاقتو میده. بیا باهم تماشا کنیمش. بعد منو توبغلش کشید و بوسه ای روی سرم زد. تهیونگ خوب بلد بود وقتی ناراحتم چجوری از دلم دربیاره. :))))