
🍭🍭🍭🍭🍭🍭
هیچکس توی خونه نبود ولی دست و پای مامانمو به صندلی بسته بودن ... دست و پاشو باز کردم # اگه فقـ.......قط یکم دیر تر میرسیده بودی خفم میکرد + مامان چی شده؟ # چندتا مرد ببـ.....بودن + مامان باید به پلیس زنگ بزنیم # نه نه اینکارو نکن + اونا بازم میان سراقمون
# نمیان بسته + مامان # برو لباساتو عوض کن + ناهار چی داریم # مثلا همین الان منو وا کردی + باشه باشه ببخشید من میرم تو اتاقم # برو با کلی احتیاط رفتم تو اتاقم تو کمدمو نگاه کردم که عین این فیلما میرن تو کمد قایم میشن. خوشبختانه چیزی نبود. نفس عمیقی کشیدم و لباسامو عوض کردم. رفتم پایین که بوی خوب غذای مامان تو کل خونه پیچیده بود. + اوو مامان چه کردی
+این غذای خوشبو چی هست # جاجانگمیون درست کردم که خیلی زمان نبره.میدونم که گشنته پس برو میز رو بچین الان غذارو میارم. + چشم بعد از خوردن غذا از مامان تشکر کردم و رفتم تو اتاقم. از این اتفاق ب بعد با ترس تو خونه رفت و آمد میکنم. یکم تو اتاقمو مرتب کردم و روتین پوستیمو انجام دادم که گوشیم زنگ خورد....
+ بله ¥ هی ا/ت سلام من آلیسم + سلام آلیس چطوری ¥ خوبم مرسی.
+ کاری داشتی که زنگ زدی ¥ اوه داشت یادم میرفت ¥ آره میخواستم ببینم میخوای امروزو باهم بریم بیرون تو شهر رو بگردیم؟ + آره من زیاد سئول رو ندیدم ¥ باشه پس حاضر شو میام دنبالت + باشه اوکی ¥ خب دیگه بای + بای، میبینمت
کمدو باز کردم و دورس بافت آبی نفتی و مام فیت سفیدمو پوشیدم دستبندی که پدربزرگم بهم هدیه داده بود رو بستم و یه رژ خیلی ساده زدم. موهامو یه بافت ساده زدم و کفشای هم رنگ دورسم رو پوشیدم و از اتاقم اومدم بیرون. # اوه خانوم سو ا/ت خبریه + مامان امروز توی مدرسه یه دوست جدید ب اسم آلیس پیدا کردم. # خوبه که دوست پیدا کردی + حالا بهم زنگ زد و گفت باهم بریم که جاهای دیدنی سئول رو نشونت بدم # باشه مواظب خودت باش + ها؟ دیگه بهم گیر نمیدی # داری با دوستت میری دیگه + آها آره # مواظب خودت باش + تو بیشتر # خدانگهدار
از خونه رفتم بیرون و دم در منتظر موندم. یه پنج مین وایسادم که آلیس اومد. ¥ سلام + سلام آلیس چه خوب شدی ¥ توعم همینطور
¥ توعم همینطور اصلا تو لباس مدرسه یه شکل دیگه داشتی + خخخ میدونم ¥ خب بریم؟ + بریم با آلیس کلی از جاهای سئول رو گشتیم واقعا فکر نمیکردم انقدر اینجا جذاب باشه... باهم به پل بانپو و رود چونگ گیه چونگ رفتیم... خیلی خسته شده بودیم..
¥ هی من خیلی خسته شدم. + منم همینطور ¥ عه ا/ت اونجا یه رستوران خیابونی هست چی میخوری؟ + هرچی که خدت خوردی ¥ باشه بعد چند مین آلیس برگشت و چندتا غذای عجیب آورده بود. + هی آلیس اینا چیه؟
¥ غذاس دیگه + منظورم اینه که اسمش چیه ¥ بهش میگن اودنگ یکی از غذای معروفه سئوله ماهی سفید رو پوره میکنن و اینا + آها، به نظر میاد که خوشمزه باشه ¥ آره شروع کن غذاهامون رو که خوردیم برگشتیم به سمت خونه. از هم خداحافظی کردیم و به خونه هامون رفتیم. # سلام +سلام مامان # خوش گذشت + وای مامان بدجور خوش گذشت سئول کلی جاهای دیدینی و خفن داره و کلی غذاهای خوشمزه که همرو باید امتحان کنی
# باشه حالا. برو عوض کن لباساتو بیا شام بخور + مرسی مامان انقدر اودنگ خوردم که دیگه اشتها ندارم # چه زودم اسم غذاهارو یاد گرفتی + به لطف آلیسه
رفتم تو اتاقم لباسای راحتیمو پوشیدم و آرایشمو پاک کردم و یه ماسک ورقه ای برداشتم و روی صورتم گذاشتم. بعد چندمین ماسکمو از رو صورتم برداشتم رو میز آرایشمو مرتب کردم و یکم با گوشیم ور رفتم. از شدت خستگی خوابم گرفت و خوابم برد ....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام آجی جونم خوبی؟😻🍭
نیستی چیکار میکنی؟🙂🤞
سلام عاجوووو خوبی😢💟💟💟
دلم برات تنگ شده بود😭
صلامرایحم...^^
پارسالدوستامسالآشنا...😂
ازاینطرفا...*-*
چیکارامیکنیبادرساتمشغولی...😑؟
فرزندم به خودت فشار نیار بد برات😂👣
منظورم نایی بودا😂
پارت بعد
فهمیدم خودت رو خسته نکن عسیسم😂💕
ینی نایسسس اشتب شددد ای باباابابابابابا یتستسخلعشرسهسل
تایسسس
😂😂
عالییییی بوددد
مرسییییی💜