
دوستان توی این قسمت باید بعضی چیز ها رو برعکس بخونین
ویل:گوش کن بیل اگه تو اون پسر رو تسخیر کنی اون ها چشای سبزت رو میبینن و باز هم شکست میخوری.بیل:ایندفعه نه ویل.بیل ادامه میده:.lufrewop o tcele llac uoy یهو هفت منتخب سوروفیا اومدن بیل:ای منتخب بزرگ من.من از شما میخوام به من قدرتی بدین که وقتی کسی رو تسخیر میکنم چشاش زرد نشه.هفت منتخب:هر جور که مایلی بیل سایفر evig i uoy rewop یهو دور بیل خاک میاد و به بیل قدرتی داده میشه که اگه کسی رو تسخیر کنه چشماش زرد نشه.هفت منتخب رفتن.بیل:عالی شد به طرز شرورانه ای عالی شد هاهاها بعد بیل رفت پیش مارکو.
مارکو:وای تو چی هستی.بیل:من بیل سایفرم و اومدم یه معامله ای بکنم همه ی کسایی که اینجا هستن جادو دارن اما تو نداری حتی به بچه ی 18 ساله جادو داره اما تویی که فردا میخوای پادشاه میونی بشی چیزی نداری به من اعتماد کن مارکو به من دست بده.مارکو با بیل دست میده و یهو روح مارکو سرگردان میشه.بیلارکو:هاها عالی شد بای بای بچه.مارکو:نه اینکارو نکن نهههههههه
بیلارکو:استار تو یه احمقی من نمیخواستم با تو ازدواج کنم من جکی رو بیشتر از همه دوست دارم استار میره توی جنگل و گریه میکنه اکلیپپسا و ماه میرن دنبالش این وسط دیپر به یه چیزی شک میکنه که چرا صدای مارکو وارونه ست چون هر وقت هر کسی توسط بیل تسخیر شده بود صداش وارونه شده بود.دیپر این قضیه رو به بقیه میگه بعد مشورت میکنن و نقشه این شد انقدر به بیلارکو حمله کنن تا بیل از بدن مارکو در بیاد بیرون خلاصه نقششون رو انجام دادن و بیل در اومد بیرون و مارکو رفت تو بدن خودش دیپپر:میدونستم تویی بیل.بیل:باشه تو فهمیدی اما تا حالا برات سوال شده که چرا این دنیا رو ساختم و بعد میخوام نابودش کنم بزار خودم میگم....
توی این دنیا تمام قهرمانای جادویی جمع شدن اگه ااین دنیا نابود بشه و قهرمانا از بین برن هفت مننتخب سوروفیا روح کهکشان و اکسولاتل نابود میشن.اوپس!اکسولاتل که نابود شده هاهاها یهو مرلین عصاش از دستش میفته. مرلین:اکسولاتل..م..رده.بعد بیل میره.دوکسی:مرلین تو با اکسولاتل چه نسبتی داری.مرلین:اکسولاتل منو بزرگ کرده بود.همه همزمان:چی
مرلین:من پدر و مادری نداشتم اکسولاتل منو پیدا کرد و بزرگ کرد.دوکسی:انتقامتو میگیریم مرلین.میگیریم
میریم پیش ادم بدا...ویل:کارت خوب بود بیل حالا اونا تلاش میکنن که مارو شکست بدن.بولار و گالمار برید اتیش بسوزونید.بولار و گالمار:چشم سرورم.مرلین:دیپر و جیم برای اینکه به قدرت اصلی اکسلابیور و نشان برسین باید بگین:به خاطر شکوه اکسولاتل به من قدرت اصلی رو اعطا کن و قدرت اصلی فعال ممیشه جیم و دیپر همزمان:به خاطر شکوه اکسولاتل به من قدرت اصلی رو اعطا کن و تبدیل به قدرت اصلی میرسن یهو گالمار و بولار اومدن.جیم:خب مثل اینکه باید با قوی ترین گام گام ها به جنگیم.و نبرد شروع شد
یهو یه زلزله ای میاد و یکی از اون هیولاهای گنده ماری که توی سرزمین تاریک بودن از زیر زمین در اومدن.جنگ شروع شد قهرمانا همش داشتن تلاش میکردن اما موفق نمیشدن.که یهو....
پایان قسمت چهارم(دوستان ببخشید اشتباهی نوشتم قسمت 3)
ببخشید اگه این قسمت کم بود
به نظرتون کی از اون دروازه سبز در اومد بیرون نظاتتون رو توی کامنت ها بگین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی ♥️
بسیار بسیار عالی زودتر ۵ رو بزار
در حال برسی است.
عالی بود
ممنون
ولی جدا از اینا خوب بود 👍
مرسی راستی یه نکته دیگه چند نفر دیگه هم ازمن کپی کردن
خب کپی کردن ازت الان از دست من چیکار بر میاد
حاجی چرا تقلید میکنی اون تیکه بهم زدن عروسی و ایده رفتن بیل داخل جسم مارکو ایده من بود ها !! لطفا اگه کپی میکنی با خودت فکر کن اونی که ازش کپی میکنی واسش زحمت کشیده
اول:من از تو کپی نکردم.دوم:اصلا عروسی نبود.عروسی وقتی اتفاق میفته که برگردن میونی
مگه موضوع فقط عروسیه؟؟؟ ناراحتی استار و رفتنش توی جنگل بیل زده شدن مارکو
مطمعنم اینو یه جا تو داستان خودم دیدم (قسمت 2 یا 3)
ولش کن حالا بیا اشتی کنیم
سلام پارسا من داستانتو خوندم و به نظر من s.m.n از تو کپی نکرده فقط اینکه استار ناراحت میره جنگل توی هر دو داستان اتفاق افناده بود روش معامله ی بیل و مارکو تو دو داستان فرق داره
ببخشید طاها اسمتو اشتباه گفتم😂
عالی
قشنگ بود
ممنون