
سلام بچهها امیدوارم که از پارت اول خوشتون اومده باشه. بریم برای پارت بعدی.
شوگا:: چی تو الان با اون سوسکه حرف زدی؟!!!😱😱😱😱. صحنه:: سوسک ها رفتن. جانگ کوک:: سارا میشه یکی از این سوسک ها رو بدی به من؟ سارا:: نمیشه. جانگ کوک:: چرا؟. سارا:: چون این سوسک ها برای مردم نمیتونم بدمشون به تو که. صحنه:: همه اومدیم کنار از دیوار. نامجون:: وای چقدر اینجا تمیز شده. سارا:: بخاطر همین سوسکا رو صدا کردم .... چون اونا لجن هارو می خورن. نامجون:: چه جالب. صحنه:: رفتیم بیرون از فاضلاب. جیمین:: سارا میگما. سارا:: چی میگیا. جیمین:: تو کجا قراره بخوابی؟؟ سارا:: نمیدونم. جی هوپ:: نامجون میشه پیش ما بمونه؟ سارا:: مگه من حیوان خانگی ام؟؟ ( تو دلم). جی هوپ:: میشه؟ نامجون :: باشه...... ولی کجا بخواب؟. صحنه:: همه در حال فکر کردن به خونه رسیدیم. سارا:: فهمیدم کجا ...... رو اون کاناپه. جین:: اون خیلی کوچیکه . سارا:: مهم نیست.
صحنه:: شب شد و همه داشتیم مسواک میزدیم که نگاه سنگین تهیونگ رو احساس کردم ولی اهمیتی ندادم و دهنم رو پر آب کردم که تهیونگ دستش رو روی دو تا بدان گذاشت و اشتباه هی فشار داد که تمام آب دهنم پخش شد رو صورتش. همه داشتن می خندیدن و جی هوپ آب پریده بود تو گلوش. سارا:: ببخشید. تهیونگ:: مشکلی نیست( در حالی که داشت صورتش رو پاک میکرد) صحنه:: همه داشتیم می خوابیدیم که من خوابم نمی برد و داشتم تو پذیرایی راه میرفتم که تهیونگ اومد تو پذیرایی. تهیونگم با من شروع کرد راه رفتن. تهیونگ:: چی کار میکنی؟
سارا:: همین کاری که تو میکنی. تهیونگ::نه منظورم اینکه چرا این کار رو میکنی؟ سارا:: چون خوابم نمی بره . تهیونگ :: میخوای یه کاری کنم که خوابت ببره؟ سارا:: آره .... ممنون میشم. صحنه:: تهیونگ تو رو برد اتاقش و تهیونگ:: بخواب اینجا رو تخت من. سارا:: چی.... چرا . تهیونگ:: مگه نگفتی که یک کاری کنم که خوابت ببره؟ سارا:: چرا . تهیونگ :: خوب دیگه بخواب. صحنه:: من خوابیدم و تهیونگ اون ور تخت و من هم این ور تخت. خیلی تختش بزرگ بود. بعد چند ثانیه که چشمام رو گذاشتم دست تهیونگ رو روی پشم احساس کردم که داشت آروم میزد رو کمرم البته با همون فاصله. و با آرامش چشم ها موبستم و خوابیدم. صبح که بیدارم شدم.....
صحنه:: صبح که بیدار شدم دیدم که تهیونگ دقیقه در یک متری من ولی اهمیتی ندادم و رفتم پایین و مسواک زدم و صبحانه رو آماده کرد . پسرا بیدار شدن و اومدن پایین. پسرا:: سلام. سارا:: سلام. صحنه::پسرا نشستن سر میز. سارا:: خوبه؟؟ جین:: چیزه..... اینا چرا فقط میوه ان؟ سارا:: مگه شما ها چیزه دیگه ای میخورین؟ جی هوپ:: مگه شما ها میوه برای صبحانه میخورین؟؟ سارا:: آره . جیمین:: چه با حال ولی ما چیزا ی دیگه ای میخوریم. صحنه:: پاشد و با جین و جی هوپ و جین یک غذا درست کردن و خوردیم. سارا:: وای خدای من اینا چرا اینقدر خوش مزه ان؟؟
جانگ کوک:: وقتی دست پخت جیمین و جی هوپ و جین باشه معلومه که خوبه مگه سوال داره. جیمین و جین و جی هوپ:: ممنون. صحنه:: همه صبحونه رو خوردیم که شوگا :: خوب بیایین اینجا رو تمیز کنیم . صحنه:: داشتیم تمیز میکردیم که وسطش معلوم نشد خود شوگا کجا رفت ولی به هر حال تمیز کردیم. جانگ کوک:: بچه ها برای اجرا من میرم حموم . تهیونگ :: باشه. صحنه:: همه ی پسرا دونه دونه رفتن حموم و من داشتم باب اسفنجی نگاه میکردم. تهیونگ:: سارا تو نمی خوای بری حموم؟ سارا:: حموم کجاس؟؟ تهونگ::😂😂 بیا بهت میگم. صحنه :: رفتیم تو اتاق شوگا که حمومش شیشه ای نبود . تهیونگ:: خب آب رو برات تنظیم کردم میری تو بعد اون قوطیه رو میریزیم رو سرت و بعد اون پارچه رو روی بدنت میکشی و بعد میری زیر اون آب و بعد میای بیرون فهمیدی؟ سارا:: آره. صحنه:: و بعد رفتم تو حموم و لباسام رو توی اون سبد گذاشتم و بعد .......سارا:: ای بی ادب. تهیونگ:: چی شده سارا؟ سارا::ای لوله به من توف میندازه...... چقدرم توف داره. تهیونگ:: 🤣 سارا اون آبه نه توف. سارا:: ا واقعا ؟ تهیونگ:: آره حکومت رو بکن.
صحنه:: حموم م رو کردم و بعد اومدم بیرون. نشستم رو کاناپه که جانگ کوک :: سارا موهات رو خشک نمی کنی؟؟ سارا:: با چی خشک کنم؟؟ جانگ کوک:: با این. سارا :: باشه. صحنه:: من موهام رو خشک کردم و پسرا رفتن و من تنها موندم خونه تلویزیون رو روشن کردم که یک فیلم ترسناک آورد و من اینقدر که قد بودم اونو دیدم تازه ام تا آخر بعد از فیلم یکدفعه ای برقا رفت . من ججججججییییییییغغغغغغغ کشیدم که یک دفعه در باز شد که رفتم زیر پتو و داشتم میلرزیدم یک دست داشت بهم نزدیک میشد و بعد خورد بهم که یه جیغ دیگه کشیدم و با اون کنترل زدن تو سرش چشمام رو که باز کردم دیدم شوگا بود. جی هوپ:: چیکا میکنی سارا. سارا:: من ترسیده بودم ببخشید. صحنه:: شوگا چشماش رو باز کرد. شوگا:: اینجا چه خبره؟؟ سارا:: ببخشید من از روی ترسم زدم تو سرت با کنترل. شوگا:: اشکال نداره. صحنه:: من داشتم می رفتم بیرون هوا بخورم که زنگ آیفون خورد. آیفون رو برداشتم تا دیدم اون مرده رو مو به تنم سیخ شد و تلفن از دست افتاد و رو هوا معلق شد. جیمین:: سارا کیه؟؟ از زبون سارا:: زبونم بند اومده بود چون اون همون شیطان بزرگ بود که جغدی گفته بود که باید حلش رو بفهمم.
بچه ها دوست داشتم یکم هیجانیش کنم پس ادامش نمیدم
بچه ها ورقه ها زیادی اومد.🤡🤡🤡🤡🤡
ببخشید اگه خوب نبود
فایتینگ
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
😆😆🤣🤣🤣 خدای منننن
راستش از پارت اول زیاد خوشم نیومد ولی این یکی خیلی خوب بود جدا زدم زیر خنده🤣 دمت گرم✌🏻
تا پارت بعدنبینیم اروم نمی گیگیریم
دقیقا😂😂😂😂
واییییی خیلی خوب بود زودتر پارت سه رو هم بزار😍😍😍