پرواز 2

تو راه بودیم که یکهو یک موشک به ماشین خورد. رسول=آقا محمد داوود کو، 😰آقا محمد با ناراحتی سرش رو تکون داد گفتم نههههههه دویدم تو منطقه آقامحمد داد میزد خطر ناکه رسوووول

داوود=چشم که باز کردم فقط دود و آتیش دیدم بعد آمبولانسو همه داشتن میرفتن میخواستم داد بزنم کمک اما نمیتونستم. دو باره بی هوش شدم.

رسول=داشتم تومنطقا میدوییدم که داوود رو پیدا کردم یکهو یه سوزشی اومدتو پشتم قبل اینکه بیوفتم داد زدم داود اینجاست کمکککککککک. وافتادم.

داوود =چشمام رو باز کردم رسول کنارم دیدم به زحمت خندیدم اونم منو دید خندید. خیلی زخمی بود. دوباره بیهوش شدم

رسول=تو حالت نیمه بیهوش آقا محمد رو دیدم که اومدن وداوود رو بردن و منو ندیدن. (رسول اونور تر افتاده بود) میخواستم داد برنم ولی بیهوش شدم

خب دوستان تو کف بمونید تا تست بعدی