
ویححححح من برگشتم 😐😐💃🏻💃🏻💃🏻

سلاممممم چند وقته نبودم ببخشید فقط بدونید تو داستان معجزه گرا رو برداشتن و تازه اون وسط با یک قول سنگی جنگیدن 😐😂 م: بالاخرهههههه سلوممممم خو بسه دیگه 😐 اسم این قسمت: الان نه 💔!. م: نانانای دیشدیریدیدین ماشالا 😆💃🏻ی: میشه هیجانتو ببری تا زیر چهار 😐م: باش 😐💔 بریم سراغ داستان...
مری: اخیششششش مردمممم الیا: خدا رحمتت کنه 😐 ادرین: اهم اهم!😐 ال: چته؟ 😐 ادرین: ول کن 😐 ی: کی دیگه حال داره بعد اون جنگ پاشه؟😐💔 م: واقعا 😑 ( پنج دقیقه بعد 😐...) مری: حوصلم پوکید خو..... اهاااااا بزار زنگ بزنم میلن جولیکا و رز کلویی و سابرینا بیان البت فک کنم کلویی باهام خوب شده چندوقته همه باهم 😐😂: نهههههه نکنننننننننننننننننننننننننننننننن ولی دیر شده بود و مرینت خانم به همه زنگ زده بود,😐💔
همه اومدن کلویی: ببینم اینجا که خونه ادرین نیست! ی:هست ولی مال پدرش نیست مال خودشه عقل کل میخوای بفرما برو عمارت اگراست 😐 *همه شروع کردن حرف زدن باهم ی: رز و مایا باهم مشغول حرف زدن و فیلم دیدن کردن مرینت و ادرین باهم نینو و الیا هم باهم حتی سابرینا با کلویی رفت فیلم دید 😐💔 فقط جولیکا موند که تا اومدم حرف بزنم مایا و رز دستشو گرفتن بردن....
رفتم پیش رز مایا و جولیکا و میلن تا باهم فیلم ببینیم ولی مایا گفت: الان نه! پس رفتم پیش مرینت ولی اونم گفت: ببخشید ولی الان نه! اخرین انتخاب هم الیا و نینو بود که اونا هم گفتن: الان نه! 😔💔 خواستم برم بیرون که پام گیر کرد به فرش و افتادم رو کلویی 😐💔 کلویی: اهاییییی حواست کجاست موهام خراب شد... او نیگا کن بچه کوچولو بخواطر اینکه همه گفتن الان نه میخواد گریه کنه!
ی: ببخشید الان نه *و از در میرم بیرون مری: خب یکم تنها باشه براش خوبه کی نودل میخواد ؟ همه بجز کلویی 😐😂: منننن ✋🏻 بریم پیش گابی 😂 احساسات منفی نورو بال های تاریکی برخیزند! پرواز کن اکوما کوچولوی من و قلب شکستشو شرور کن! (بال بال بال😐😂🦋) ی: گیره سری که مایا بهم داده بود رو زدم سرم . فلای بال هامو باز کن. تازه فهمیدم هیچ کس منو نمیخواد (بعله اکوما میره تو گیره سر که شکل قلبهه 😐✋🏻) حاک ماث: عدالت سرخ من به تو سپری میدم که بتونه هر چیزی رو نابود کنه در عوض معجزه گر های لیدی باگ و کت نوار رو میخوام ی: قبوله مری: زدم شبکه خبر که نادیا گفت یک نفر دیگه اکوما تایز شده و اون کسی نیست جز یوتاب! همه رو از خونه بیرون کردم حتی مایا . تیکی اسپانس ان. . پلگ پلاز اوت . .تریکس بیا حمله ور بشیم. .ویز لاک پدیدار.( بفرما ریناروژ و کاراپاس هم اوردم خوبه؟😐😂) پیش به سوی برج ایفل!( دیالوگ اجی هدیه 😐😂) ی: خوبه میبینم دوستاتم اوردی کت: در همین هین چوبشو پرت میکنه 😐 ی: سپر! کت: عععع چوب دستی مو خمیر بازی کرددددد مری: قدرتش همینه اون سپر همه چیز رو نابود میکنه! ی: ببینم شما میخواید خودمو خودتون و کل دنیا رو از بین ببرم!!!؟؟؟ کت: این دیوونگیه! ریناروژ : زده به سرت اون کارو نکننن! کاراپاس: واقعا میخواد اینکارو بکنه؟ لیدی: اون کارو نکن! ی: میدونی چیه؟ الان نه!............
خو دیگه به پایان رسید تروخدا لایک کن پارت بعدی هم میزارم تو مدرسه ها زیاد فرصت گیر نمیاد ولی میزارم در م: بای تا پارت بعدیی ی: کامنت و لایک فراموش نشه تا یه میراکلس دیگه بایییییییییییییییییی ♥️👍🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
کیییییییییییی میاد ؟ پارت بعدییییییییییییییییییی
ای دمت گرم ناظر تست 😳
پشمام ریخت چقدر سریع😳
والا من یکی از تستام تو 2 دقیقه منتشر شد😐