
من اومدممممم باز هم اومدم بچه ها راستی تو پارت قبل دیدین که یه پسره جدید اومد اون مثلا روز بود که بچه هایی که دوست دارن از یه مدرسه به یه مدرسه دیگه میرن
بچه ها من اسم معلم ها رو بادم میره پس به دل نگیرید........از دید لیزا👈🏻من نورمن رو توی گروهمون اوردم بعدش باید واسه گروهمون یه اسمی میزاشتیم دیگه.... منو میکو همینطوری که فکر میکردیم نورمن پرسید شما ۲ تا بین هم چی همو میشناسین؟؟!!!لیزا:ام خبببب میکو باهوشه من اونو یه بچه خیلی باهوش میبینم🙂میکو:منم مثل لیزا.....نورمن:به نظرم اسم گروهمونو بزاریم اردوی خرخون ها،کلینیک خرخون ها.بچه خرخون ها.............لیزا و میکو:کلینیک خرخون ها🤭لیزا:خیلی اسم خوبه انتخاب کردی نورمن🤭🤭🤭🤓🤓🤓😀😀😀😀😀😀🙂🙂🙂🙂😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊اقای معلم(اسمشو خب یادم رفته😂):خب من میخوام شما ها رو به یک آالش بکشونم همه اسم گروهاشونو بگن.............یکی از گروه ها اسمش میکوزا بود🤥یکی اسم گروهش اسب ابی بود🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣اسب پرنسس......تک دخت میکلر(اخه چه اسمی واسه گروه بود) تا نوبت به ما رسید سرگروه من بودم و رفتم جلو،معلم:خب اسم گرهتون چیه چند تا دختر توشه چند تا پسر؟؟؟؟؟!!!؟؟ لیزا:اسم گروهمون کلینبک خرخون هاست تو گروهم اگه خودمو حساب نکنم ۱ دختر با ۱ پسره تو گروهمه و با خودم میشه ۲ دختر«»«»«»«»«»«»«»«» معلم:خب بشین سر جات....................رفتم سر جام نشستم دیدم نه ساعد ۲:۵۹ دقیقس یک دقیقه دبگه کلاس تموم میشد😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳تازه روزمون رو شروع کرده بودیما (کلاسشون از ساعت ۹ تا ۱۵ هست)بعدش کلاس تموم شد منو میکو داشتیم از کلاس میرفتیم بیرون که یهو همه جا شلوغ شد و بچه ها مثل بمب از کلاس رفتن ببرون......من خوردم زمین میکو یهو ناپدید شد.....یه دختر دستمو گرفت و منو برد یک جای نا معلوم اون یه اتاق عجیب تو مدرسه بود😳😳😳😳اون دختره با ۲ تا دختر دیگه بود من که کم کم داشتم خسته میشدم
که یهو چشمام سیاهی رفت.....وقتی چشمامو باز کردیم دیدم روی یک صندلی هستم توی یه اتاق سرد و دست و پام بسته شده😳😳😳😳😳😳😳😳😳اون دختره هم اونجا بود......لیزا:_اهاب دختره چرا منو اینجا بستی؟؟!!اصلا اسمت چیه؟؟!!دختره:من تاکویا(مثلا داستان ژاپنیه)هست و اون پسره که امروز دیدیش رو دیگه نباید ببینی.......لیزا:چرا؟؟!!!تاکویا:اون دوست بچگی های منه و تو حق بردن دل اونو نداری👿و برای تنبیه شدن باید توی این اتاق سرد بمونی😈هاهاهاهاهاها...و در رو قفل کرد و بست 🥶🥶🥶🥶🥶🥶🥶🥶🥶🥶
من توی اتاق مونده بودم خیلی سرد بود یهو طنابی که بهم بسته شده بود باز بوپ😍اما دما کمتر شد و هوا سرد تر شد.....داد زدم کمک ولی کسی در رو باز نمیکرد خیلی هوا سرد شده بود همش مشت میزدم به در اما فایده نداشت انقدر هوا سرد شده بود دیگه توان راه رفتن نداشتم افتادم رو زمین.....
از دید نورمن👈🏻دیدم یه صدای کوتاهی مثل ک میومد سریع میخواستم نزدیک اون صدا برم.....وای صدای یک دختر بود که فقط صدای ککک گفتنش میومد هر چی نزدیک تر میرفتم صدای ککک که میگفت بلند تر میشد...از دید لیزا👈🏻دیگه نتونستم راه برم و افتادم و چشم هام سیاهی رفت.ٔ........از دید نورمن👈🏻باید نزدیک اون صدا میرفتم....صدا از یه اتاق عجیب بود که درش قفل بود😳اون صدای لیزا بود😳😳سریع اقای میرکل(ناظممون)رو صدا زدم و همه ی قضیه رو توضیح دادم(یعنی اوت قضیه که هی صدا رو مشنیدم و اخرشم صدای کی بود)_اقای میرکل رو تو اون اتاقی که پیدا کردم کشوندم اون کلید اون اتاقو داست و در رو باز کرد لیزا اونجا بود که رو زمین افتاده بود فکر کنم بیهوش شده بود اقای میرکل یه کسایی رو صدا زد و اونا لیزا رو بردن توی اتاق بیمارستان مدرسه.......اقای میرکل:خب پسر این موعضوع حل میشه تو برو خونه ات......منم سریع رفتم بیرون از مدرسه⬅➡⬅➡⬅➡از دید میکو👈🏻
وقتی همه جا شلوغ شد لیزا ناپدید شد.🤥رفتم از اقای میرکل پرسبدم چی سده اون هم موعضوع رو توضیح داد........وقتی از موعصوع سر در اوردم باید میرفتم به مادر لیزا میگفتم🥵🥵🥵🥵🥵اقای میرکل گفت خب برو خونت منم سریع رفتم و سوار دوچرخه ام شدم و رفتم تا موعضوع رو برای مامان لیزا توضیح بدم.......خونشون یه کوچولو دور بود.......بالاخره رسیدم دم خونش زنگشونو زدم و مامانش در رو باز کرد.........رفتم داخل مامانش پرسید پس لیزا کو؟میکو:خب راستشو بخاین یه کسی که نمیدونیم کی هست لیزا رو توی یه اتاق انداخته و بعدش رفته و کلید اون در رو داشته و در رو بسته بعدش که نورمن پیداش کرده و به اقای میرکل گفته و.......کل موعضوع همینه.......خانم ساچه:وای نکنه برای لیزا اتفاقی افتاده باشه..........(خانم ساچههمون مامانه لیزا هست)خانم ساچه:باید برم مدرسه ببینم چه خبره.....خانم ساچه رفت...میکو:خانم ساچه وایسین...ولی رفت
از دیدم خانم ساچه👈🏻سریع رفتم مدرسه از اقای میرکل همه چیزو پرسیدم اونم همه چیزو برام توضیح داد
ببخشید کمم ببووددد
راستی فکر نکنید اصلا داستان قراره پارت های کمی ازش ساخته بشه نه نه این فکرو نکنید قراره تا باردار شدن لیزا ادامه پیدا کنه تا مرگ لیزا ادامه پیدا کنه و یک راه عجیب برای برگشتن لیزا وقتی مرد
بای بای
⬅کلینیک خرخون ها➡
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت 3 رو نوشتم
تو برسیه
سلام
الان مانیسا نمیتونه از کرومش استفاده کنه
چون کرومش با مشکل برخورده
و بهم گفت تا اون موقع جواب تمام نظرات شما رو بدم
و این حرفو به شما بگم
خیلی ممنونم
کرومم درست شد
عالی