6 اسلاید صحیح/غلط توسط: 🅼🅰🅷🅸 انتشار: 3 سال پیش 218 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
لایک کن اولللل😑😘
سریع رفتم تو اتاقم یه تفس عمیق کشیدم اخیشششش رفت عجب ترسناکیه ااووفففففف رفتم رو تخت دراز کشیدم و به ته فکر کردم اون چرا قبول کرد بیاد بادیگاردم بشه ولش بابا لباسامو عوض کردم و از نرده سر خوردم رفتمپایین: یوهوووووو😑 پ: بچه شدی میا این چه کاریه؟😡
میا: باوشه🙄 پوزش و رفتم سمتشو یه ماچ گنده از لپش گرفتم اونم اخم داشت اخمش بیشتر شد منم مثل این بچه های باداب رفتم سمت مادربزرگ عزیز خودم داشتم میرفتم سمتش گفت برم یکم بترسونمش نه بابا ولش عهه حالا به این دفعه اره رفتم از پشت بغلش کردم که گفت: عههه نکن سئون(اسم پدربزرگ) زشته الان بچه ها میان میبینن منم چشمام تا حد ممکن باز شد دیگه نتونستم جلوی خندمو بگیرم قهقه زدم بلند م(مادربزرگ) :دومتر از جاش پرید بین خنده هام فهمیدم مین هو هم اونور داره میترکه بین خندم گفتن: مامان جون شما فکر کردید ببابابزرگم اییی 🤣🤣🤣🤣🤣
مادربزرگم بیچاره دید ما از رو نمیری به یه اخم کردن اکتفا کرد😊😂😂
واییییی یهو دیدم اون تهیونگ وارد خونه شد هعیییی این اینجا چیکار میکنه تا منو دید یه اخم گنده کرد اههه این اینجا چی میخواد اوففففف هرچی خندیدم با اوندن این از بین رفت ایششش🙄🙄😐
رفتم رو مبل پیش مین هو نشستم اونم پیش پدربزرگم روبه روم اول یه نگاه به من کرد بعدش رو به پدربزرگم گفت: من تا ۲/۳ روز دارم میرم یه جا کاری داریم میشه به نوتون بگید تا ۳ روز نره بیرون عه عه عه عجب آدمیه ها پررو به توچه اصن پ: تک خنده) چرا خودت بهش نمیگی ته: یه اخم کرد و گفت والا راستش تونون اصن حرف شنوی نداره پدربزرگمگفت: خب.... وسط حرفش پریدم:شما خیالت راحت نمیرم بیرون اونن چشم غده داد وا مشکل داره یا جگچشاش چپه😐
***
خلاصه بعد از اون روز ۲ روز میگذره منم بیکار تو اتاق نشستم تو فکر بودم که به فکرم افتاد له مین سو بزنگم و بگم بیاد پیشم خلاصه زنگ زدم و اومد الانم دارین والیبال بازی میکنیم که مین سو خنگ توپ رو از اون ارتفاع پرت کرد اونور دیوار😐.منم با غرغر رفتم بیرون تا تو پو بردارم کا یهو یه مرده نره غول اومد جلوم سبز شد
من رفتم عقب اون اومد جلو من رفتم عقب اون اومد جلو تا اینکه خوردم به دیوار سریع یه دستامل گذاشت رو دهنم دیگه هیچی نفهمیدم
با سردرد بدی چشمام رو باز کردم توی یه اتاق خیلی بزرگ بود بلند شدم و رفتم بیرون که یه مرد همسن و سال پدربزرگ یا شایدم کوچیک تر دیدم اوند جلوم و گفت پس تو میا هستی امممم همچین تعریفی نیستی میا: به تو ربط نداری من تعریفی هستم یا نه من و واسه چی اوردی اینجا ها ؟؟؟؟؟
همین که صدام رفت بالا یه سیلی محکم زد تو دهنم شوری خون و تو دهنم حس کردم اما به انگار انگار منو زده باشه خیلی راحت بلند شدمو گفتم: (با داد) کدوم خری هستی عوضییییی اونم موهامو گرفتو منو کشوند توی همون اتافی که اول بودم پرتم کرد تو و رفت و درم قفل کرد منم واقعا ترسیده بودم میترسید
***
نزدیک دوهفته هست که اینجام همینطور تو فکر بودم که یه زن اوند تو اتاق و منو نشوند رو صندلی و شروع کرد به ارایش کردنم و بعد موهام بعد از ۲ یا ۳ ساعت ولم کرد یع لباس مشکی داد تا بپوشم بعدش وقتی خودمو تو اینه دیدم واقعا خوشگل شدم اما جه فایده
رفتیم پایین تازهرفهمیدم مهمونیه همینطور داشتم اینورو اونور رو نگاه میکردم که یه چند تا پسر اومدن سمتم و داشتن بهم نزدیک میشدن منم دوییدم که یهو یه مرد با اینا بزن بزن کرد اونام ترسیدن و رفتن همین که اون شخص برگشت چشماشش چقدر شبیه تهیونگه تو خمین فکرا بودم که دستمو گرفتو برد
که رسیدیم به یه قسمت حالت پارکینگ بود
تو چشمام نگاه کرد واقعا شبیه تهیونگه مثل اینکه بلند فکرمو گفتم گفت: شبیش نیستم خودشم😒
میا: عهه چه جا.. هاااا دستشو گذاشت رو دهنم چه خبرته تهیونگم ببین الان من زیاد وقت ندارم اینو بردار به گوشت وصل کن جوری که تو...ولش بابا نیمرخ شو منم به حرفش گوش داد اونم شنود و وصل کرد و کفت هروقت داری با اون مرده حرف میزنی کافیه روش لمس کنی خب؟
میا: بباششع
پایان
لای و فالو❤❤❤❤❤
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
27 لایک
پارت بعدی رو نمیذاری؟؟ 😐😅
راستش درسام زیاد شد وقت نمیکنم ولی قول میدم فرداشب بزارم😊😂😃❤
پارت بعد پیلیز 🙃
چشمم❤❤
عالییییییی بوددددددد 😍😍😍😍💓💓
ممنونن❤❤❤❤
ترو خدا زودتر بنویس خیلی کنجکاو شدمممممم.🙏🙏🙏🙏😌💜
راستی لطفا به داستان منم سر بزن🙏😁💜💋💋
اوکی زود میزارم اگه خدا بخواد فردا میزارم😉
چشم به تست شما هم سر میزنم💜💜💜💜💜💜💜💜
این واقعا عالیه😁🌈
پارت بعدی رو زود بزارررر🌟🌟🎉
ممنون چشم کیوتم😍😍😍😍😍
پارت بعدییییییییییییی
لطفا پارت بعدی رو خیلی زیاد بنویسسسسسس
خیلی داستانت عالیه لطفا ادامه بده کیوتم
مرسییی
بابا فکر دست منم باشید😐😂چشم تما سعیمو میکنم🤪
پارت بعدی
چشم💜