
سلاممم بچها 😇 ❣ من اومدم با پارت چهارمممم🥳🥳
زمان حال از زبان خودم😅: همه هاج و واج بودن و جیغ و داد میکردن همه تلاش میکردن وارد اتاق بشن ، آدام داشت جیغ میزد و میگفت من باید برم تووو اما کسی گوش نمیداد، مامورای بیمارستان اومدن و الیسا و آدام رو بردن اونا واقعاااا نفهمن نه؟؟ در همون حال زویی داشت آرزوی مرگ میکرد و الیسا گریه ، آدام هنوزم جیغ میزد ، مثل دخترها ، خاله جسی گریه میکرد و خانم و آقای تمپلتون ... نابود بودند😭😭
زمان حال از زبان الیسا : ولممم کنیدد اون دوستمه نمیفهمید؟؟؟ اصلا قلب دارین ؟؟ ولم کنن اهههههه اهههها😭😭😭😭 یواشکی به آدام گفتم: برو هدفونی که بهت دادم رو بزار تو گوشش من اینارو سرگرم میکنم ... ولی لطفا با خبر بد برنگرد آدام گفت: نمیزارم این اتفاق بیافته الی😭 آدام رفت و مامورین هم دنبالش ...😭😭 سعی کردم جلوشون رو بگیرم اما نشد... برو آدام اون منتظرته
از زبان آدام : هنوزم دنبالمن آخه ازم چی میخوان؟؟ نمیتونم بزارم این اتفاق بیافته نمیتونم بزارم بدون گفتن دوست دارم بهش برهه اصلا نمیتونم بزارم بره😭😭 نفهمیدم چیشد اما از جلوی همه دکترا رد شدم و فقط هدفون رو گذاشتم تو گوشش و دم گوشش گفتم : بمون ، من به وجودت شدیدااااا احتیاج دارم 😭😭 اشکام رو پاک میکردم و یاد خاطراتمون افتادم 😂😭 اولین باری که دیدمش😭😭😭:
یک سال قبل ۱۵ سالگی زویی و الی از زبان آدام: خب اون موقع زیاد مثله الان معروف نبودم اما دخترا بازم بهم میچسبیدن و خب دوسم داشتن ، داشتم از سالن اجتماعات رد میشدم که صدای ویالون شنیدم 😍😭 خیلی قشنگ بود ، سمتش رفتم و به سالن تمرین رسیدم، اونجا الیسا هم کلاسیم وایساده بود حدس زدم که کسی که تویه سالنه کیه ! اما ساک شدم و فقط به دختره نگاه کردم 😍 موهای طلایی و چشم های سبزش و تمرکزش روی نت ها دلمو برد😍❤ از الیسا پرسیدم اون کیه!؟ گفت : از تو خیلی پیشرفته تره 😌 اسمش زوییه و دوست صمیمیمه نمیشناختی؟😐 من گفتم نه😅😑
ادامه: بعد اون موقع همش دنبالش بودم و تعقیبش میکردم 😐 البته از تمام اینا الیسا خبر داشت اما بهم قول داده بود که چیزی نگه اما خدا میدونه شاید گفته🤐 اما خب اون اول زیاد باهام راحت نبود و دختره خیلی خو بی بود دقیقااا برعکسه من و دوستام 😁💔 اون کریسمس از هم جدا شدیم😳 چون اون دوست داشت به دانشگاه خوانندگی بره و منم کلی قرار داد بسته بودم ( آدام و دوستاش یه گروه خوانندگیه معروف دارن) و خب نمیشد رها شون کنم و برای همین هم💘
زمان حال از زبان زویی: همه جا سفید بود و تویه باغ بزرگ بودم ! خیلییی قشنگ بود 💚 مامان و بابا و جک رو اون طرف باغ دیدم 😍😍😍 اونا بهم دست تکن دادن و من پیششون رفتم🥺 گفتم : مامان بابا خیلییی خوشحالم که برگشتم پیشتون مامان گفت : جای تو اینجا نیست زویی من : چی؟؟؟؟ چرااا؟؟؟ من خانوادم شمایی بابا : خانوادت اون جا ان اونطرف این حصار . بعد تصویری واضح از آدام جلوم ظاهر شد ک داشت گریه میکرد 😳 آداممم!! اون اینجا چیکار میکرد!!، و بلاخره بعد اون هم الیسا رو دیدم که انگار دنیاش رو از دست داده باشه 😭😭 مامان و بابا رو بغل کردم و.....
من نمیرم و اینجا میمونم💚😍😍 اما نمیدونم یهو چی شد که از مامان و بابا و جک دور و دور و دور تر شدم و جیغ میزدم که ماماننننن باباااااا جکککک!! اونا بهم لبخند زدن و ناپدید شدن 😬 باز به بیمارستان برگشتم ولی چرااااااا نههاهههههه 😭😭😭😭😭 تا اینکه ... صدای ویالون!؟ این دیگه از کجا میاد؟؟ واووو😍🥺😭
رفتم تویه اتاقی که بودم😍😍😍🥺😭 همه گریه میکردن و آدام داست میخندید 😍 دلم براش تنگ بود❤😍 رفتم و بغلش کردم و اونم منه روی تخت رو بغل کرده بود و گفتم : بلاخره اومدی!😭😭 اون هنوزم صدام رو نمیشنید ... هنوز هیچی تغییر نکرده بود....... شنیدم که دکترا گفتن ........
اون میخواد بره.... باهاش خدافظی کنید .... آدام روی زمین شیرجه زد و گریه کرد..😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
بچه ها حتمااا کامنت بزارید دوستون دارم ❤💋❣
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
آجی چی شد بعدی 😭😭😭😭
دوستای گلممم💖
پارت پنج رو گزاشتم و بهترم نوشتم امیدوارم خوشتون بیاد ایشالا هفته بعد منتشر میشع😍❤
مررررسی آجی😍😙
چرا برای من نمیاد پارت5
پارت پنج کوو
قسمت بعدي اومده؟
نه قسمت بعدی متاسفانه عدمه تایید شد اونم بخاطره محتوای بد که واقعا شما اگه برید توی تست های دیگم و داستانم ببینید من اصلا چیزه بدی نگفتم و مجبور شدم متاسفانه کلی از قسمت هاش رو حذف کنم و الان دوباره در حاله بررسیه😪
واااای خدا منو بکش 😭😭😭😭😭😭
بچه ها جون من اسمم رو به 💚bill💚 تغییر دادم
اشتب نگیرید یه موقع❤:)
آجی عزیزم بعدی رو نمیذاری؟
آجی جون خیلی دیر میاد
الان ۸ روزه گزاشتم ولی نمیاد🥺😭💕
😭😭
داستان غم انگیزیه.......
راستی دختره میمیره؟
آره میدونم غم انگیزه ولی سعی میکنم از بعده قسمت ۶ به بعد حتی طنزش هم بکنم نه دختره که نمیمیره چون نقشه اصلیه💕🙂
وای داستانت خیلی قشنگه❤
الان همه رو خوندم!
آفرین ادامه بده کنجکاو شدم😁
مرسی عزیزم
خیلی خوشحال شدم خوشت اومد❤
عالي. منتظر قسمت بعدم
سریع میزارم❤
عالی بودد فقط نمیرههههه😐
مرسی آرع خداکنه💋❤
واااااای آجییییییی اشکم در اومد😔😢😢😭😭😭😭
تورو خدا زویی نمیره😭😭😭😭
پارت بعدی رو زودتر بذار.
باشه آجی جونممم❤😭