بادیگارد مغرور من2

❤لایک و فالو❤

پدربزرگ رو مینویسم پ پ: دخترم ایشون سرگرد کیم تهیونگ هستن میا: بله میشناسمشون و تهیونگم یه پوزخند شبیه اون روز زد ایششش چندش(هوووو درمورد تهیونگ اینجوری نحرف که بد کلامون میره توهم میا: اوفففف باشه آرمیون:😌) و پدربزرگ جان فرموردند: دخترم همونجور که میدونی و فهمیدی برای پدرت پاپوش درست کردنو جون توهم در خطره من از جناب کیم درخواست کردم که شخصا وقتی میری بیرون با شما بیان و مراقبت باشه 😊 میا: اما... پ: اما و اگر نداره میا: اوففف چشممم کاری ندارین با من میخوام برم با مین سو بیرون پ: ن عزیزم خوش بگذره میا تو دلش: مگه با این گودزیلا خوشم میگذره ایشششششش

لباسامو پوشیدمو برو که رفتیم داشتم میرفتم که چشمم به اون سیگارت ها جرقه(درسته؟)ها افتاد یه لبخند خبیث زدمو برشون داشتم 😈 ببینم جناب کیم تهیونگ وقتی رفتم داشتم پشت فرمون مینشستم که ته ته دستمو گرفتو منو برد اونور ترخودش خیلی ریلکس نشست و بدون اینکه بهم بنگره گفت: بشین میا:؟ کجا؟ اوفففف و رفتم عقب نشستم اونم گفت: رانندت نیستم بیا جلو منم با یه لبخند خبیث گفتم:؟ نچ راحتم راننده😈 نخریدن هم یه پوزخند از حرص زدو گفت: باشه بچه 😏 منم اخم کردم اما با دیدن سیگارت های توی دستم دوباره لبخند اومد روی لبم😏(لباس میا👆👆)

خلاصه بعد ۳ ساعت فک زدن با مین سو تموم شد منم اماده برای هیجان 😈😂 البته اینم بگما خود ته خودش از بس منو مین سو حرف زدیم بیچاره روانیش شد🤣 خب خب داشت میرفت تو ماشین که یه دونه برداشتم و آتیش زدم و انداختم سمتش اونم

پرید و گفت: میااا بدوووو فکر کنم دارن حمله میکنن بدو (با داد) بعدش بیسیمشو برداشت و گفت: جناب سرهنگ نیرو بفرستید منم یه دونه دیگه انداتخم بیرون از ماشین اونم هول تر شد منم لعنتی نمیتونستم خندمو پنهان کنم هی میخندیدم یه دونه دیگه گذاشتم یه دونه دیگه نیخواستم بزارم‌ منو دید و پشت بی سیم با صدای آرومی گفت: جناب سرهنگ فعلا نیرو نمیخواد خبر میدم و بی سیم و ضرب پرت کرد رو صندلی کنارش و گفت: که (اروم) منو سرکار میزاری بچهههههه(با داد)

وافعا دروغ گفتم اکه بگم نترسیدم اتفاقا ترسیدم بدجورم ترسیدم اما نشون ندادم و گفتم: حالا یه شوخی بود دیگه ایشش بی جنبه تهیونگ با داد: شوخییییی میخوای منم بت شوخی یاد بدم ارههههه؟ و با سرعت خیلی زیاد شروع کرد به روندن ماشین منم ترسیدم مثل سگ اروم گفتم: آ...آرو..ممم تر تهیونگ : نه شوخیه😏 و جلوی در خونه ی پدربزرگ وایستاد منم یه خداحافظی سرسری کردم و ربتم تو خونه

خب خب تموم شد☺ باییییییی ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ بخاطر BT21بلایک😑😂