تقدیم به شما پاترهدای کیوت💖💞
به نام خدا
از زبان هری: سال سوم بود میخواستیم بریم هاگوارتز قطار رسید و منو رون و هرمیون با هم توی یه کوپه نشستیم که یهو یه دختر اومد توی قطار داشت دنبال جا میگشت به هرمیون هم دیدش و گفت: نظرتون چیه بگم بیاد پیش ما بشینه؟ منو رون هم گفتیم باشه. و هرمیون رفت پیش اون دختر. هرمیون: دخترجون دنبال جا میگردی؟ اون دختر: اوه بله هرمیون: میخوای بیای پیش ما بشینی؟😊 اون دختر واقعا؟ خیلی ممنونم.
هرمیون : بچه ها برامون مهمون اومده. هری : سلام خوش اومدی اون دختر ممنون آقای پاتر
هرمیون : اسمت چیه؟ اون دختر من کارمن هستم و شما؟
هرمیون : من هرمیون گرنجر هستم خوشبختم. رون: منم رون ویزلی هستم
کارمن: خوشبختم.
هری: خب سال چندمی؟ کارمن: من سال سومی هستم ولی اولین سالیه که به هاگوارتز منتقل شدم.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
خیلی باحاله
قشنگه ادامه بده 🤗
مرسی گلم😚
چررررت
اگه چرته چرا میخونی و چرا نظر میدی خب نخون اگه بدت اودمه