𝐭𝐡𝐞 𝐝𝐫𝐚𝐞𝐦 𝐨𝐟 𝐛𝐞𝐜𝐨𝐦𝐢𝐧𝐠 𝐚𝐧 𝐈𝐝𝐨𝐥♫︎𝐏³

اصلا باورم نمیشد این من باشم چندتا عکس ازم گرفتن دوسال بعد از زبون الیس الان دوساله که کاراموز جی وا پی ام و خوب گذشته تا الان از صبح که بلند میشم اول صبحانمو میخورم نیم سلاعت بعدش میرم برای دنس و تمرین صدا و شب هم کوفته الان طوری که وقتی سرمو میزارم رو بالشت خوابم میبره

هرشب هم ساعت 10میخوابم و 8بلند میشم کلابرعکس نیوزلنده که ساعت 3میخوابیدم و 12بیدار میشدم چیزای شیرین هم نمیتونم بخورم واقعا برای من یکی باورش سخته چون طعم مورد علاقم شیرینه ولی تو این دوسال خیلییی تغییر کردم

هم قیافم، هم اندامم، هم علایقم و.... الان هم که دارم مینویسم خسته ی هستم و باید بخوابم فردا صبح بلند شدم که برم تمرین کنم ولی دیدم کسی نیست شگفت زده شدم و گفتم خداروشکر که نیستن تا بگیرم بخوابم وقتی که خواستم بخوابم یهو دیدم یه ترقه زیر تختم پوکید ی جیغ کشیدم قلبم میخواست بیاد تو دهنم طوری که نزدیک بود تخته بره

بود تخته بره روهوا یهو دیدم یه نفر از زیر تختم اومد بیرون و گفت تولدت مبارک گفتم چی؟ تولد من؟ گفت اره دیگه تو داخل اطلاعاتی که به ما دادی نوشته بود 22اوت تولدته مثل اینکه یادت نیست گفتم اه بله ــــــــــــ بخاطر فشاری که روم بود تولدمو هم فراموش کرده بودم فشفشه خریده بودن، کیک با عکس خودم، شمع و...... ـــــــــ

اینقدر شگفت زده بودم صبح که الان که شبه دارم بیهوش میشم ـــــــــ فردا صبح بلند شدم واسه خودم پنکیک پختم و یک لیوان چایی خوردم بعد رفتم تو اتاق تمرین دنس برم اینقدر گرم کرده بودم نزدیک بود اب پز شم یه لباس کلفت پوشیده بودم نزدیک بود بپزم اینجا هم گرممممم ظهر رفتم یه سیب زمینی سرخ کردم و خوردم بعد دوباره رفتم تمرین شب واسه شام هیچی نخوردم رفتم خوابیدم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

درک کنید مدارس شروع شده و نمیتونم زیاد بنویسم😪😉