
سلام ببخشید دیر شد برای پارت بعدی 9 لایک و 7 تا کامنت میخام تروخدا انجام بدید و اگرنه داستانمو دیگه نمینویسم
(اول بالا رو بخون )سریع بدو بدو رفتم صبحانم رو با الیا خوردم و لباس پوشیدم و با الیا رفتیم شرکت 😨😨 واییی ساعت شرکت رو نگاه کردم 😯😯 2 دقیقه دیر کردم 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂رفتم توی دفترم از پشت پنجره دیدم که ادرین داره میاد پس رفتم قهوشو گذاشتم توی اتاقش وقتی برگشتم تلفن اتاق زنگ خورد 😑 بر داشتم ادرین بود گفت : همین الان بیا دفترم ....و قطع کرد اخه مگه این مغز خ.ر خورده من که همنین دو ثانیه پیش اونجا بودم😑😑بهر حال رفتم توی دفترش گفت : من میرم جلسه برای قرار داد مراقب همه چیز باش . گفتم : باشه اقا جون 😂.. و خیلی اروم گفت : ساکت لطفا ... منم برای اینکه لجش رو در بیارم گفتم : همچنین 😎(او می گاد👏👏افرین دختر👌👌😂😂)و یک پوز خند زدم و رفتم بیرون خیلی خوشم میاد که لجش رو در بیارم 😂😂 رفتم توی دفترم
( حوصلتون رو سر نمیبرم میرم به شب وقتی که همه دارن میرن ☺) داشتم وسایلمو جمع میکردم که ادرین اومد توی دفتم و گفت : فردا که نه پس فردا یک جشن داریم به افتخار قبول کردن یک پروژه ی مهم و تو باید همه چیز رو تا پس فردا ساعت 7 شب تدارک ببینی .. و رفت تو دلم گفت : وای خدا این همه خودم کار دارم اینم روش وایی 😥😥قراره برم خرید با دوستای قدیمیم . دوش بگیرم . اتاقم رو که امروز مثل تویله شده مرتب کنم و تدارک های جشن رو درس کنم وای خدا چقدر کار دارم .. وسایلمو جمع کردم و رفتم بیرون و سوییچ رو توی ماشین چرخوندم و پامو گذاشتم رو گاز و مثل اینکه توی مسابقه باشی رفتم که تهش جریمه هم شدم 😑😑😬😬
من اینم پلیسا باید کنار بیان باهام دیگه ایششش 😫😫😌😌 خلاصه رفتم خونه و حابیدم فردا تعطیل بود هورااا😁😁 پس با خیال راحت خابیدم و صبح پاشدم یک صبحونهی حسابی درس کردم که چی 😋😋 پنکیک با شکلات اب شده و توت فرنگی 😋(😋😋 دهنم اب افتاد 😋) بعدش رفتم توی اتاقم و اون اتاق رو که به قول الیا اون تویله رو مرتب کنم تمام لباسایی که اویزون بودن رو جمع کردم و کردم توی کمدم لوازم ارایش هامو مرتب کردم و کتابامو جمع کردم و طراجی هایی هم که کشیدم رو جمع کردم و گذاشتم توی کشوم بعدش تختم رو مرتب کردم و لباسامو عوض کردم و رفتم توی حمام بعد از دوساعت اومدم بیرون لباس عوض کردم و یکمی با گوشیم ور رفتم بعش زنگ زدم به زویی جولیکا رز و الیا و گفتم که ساعت 1 همگی بیان دم خونه ی ما که بریم بیرون خرید قبول کردن منم رفتم
تا اون موقع چند تا طراحی کردم بعدش دیدم یک ربع مونده به یک پس رفتم سمت کمدم و یک نیم تنه ی که از جنس بافت بود رو با رنگ صورتی کمرنگ برداشتم تنم کردم بعد سوییشرتم رو که صورتی بود باوطرح گربه ایموجی و لب رو پوشیدم گردنبدند صورتیم رو هم انداخت شلوار جسب مشک یبرداشتم که پاره بود موهامو هم خرگوشی بستم و کفش های صورتی شکلمو پوشیدم بعد داشتم از پله ها میومدم پایین که گوشیم زنگ خورد دیدم رز هست قطع کردم و بدو بدو اومدم پایین و گفتم سلام من اومدمممم😁😁
قرار بود که با ماشین من بریم همه سوار ماشین شدیم و رفتیم طرف خونه الیا الیا رو برداشتیم و توی راه گفتم : خب بچه ها این دوست جدیدمه الیا و الیا اونا دوست های قدیمیم هستن الیا بچه ها بچه ها الیا ... خلاصه باهم حرف زدن و خودشون رو معرفی کردن و رفتیم پاساژ --------- (خدتون یک اسمی بزارین ) رفتیم داخل اول از همه که وارد یک مغازه ی لوازم اریش شدیم رز رفت سمت یک میز رنگ سفید من و بقیه هم رفتیم وقتی بهش رسیدیم دیدم توی دستش یک رژ لبه بهش گفتم : اووو 😮 بده ببینم چه شکلیه و چه رنگیه ؟
... دیدم رنگش صورتیه و روش یک عکس یونیکورن داشت درشو باز کردم رنگش صورتی بود گفتم : ای بابا باز یونیکورن رز بسه دیگه ولی اعتراف میکنم اینیکی خوشگله😍 .... خلاصه رز اونو خرید منم رفتم یک اونور تر یک رژ سرخ دیدم خیلی خوشم اومد طرح روشم با شکل پنجه ی گربه بود و رنگش سیاه خریدمش و بقیه ی بچه هام چیز یخریدن رفتیم توی یک مغازه ی دیگه بچه ها رفتن اونور من سرمو تکون دادم که یک چیزی توجهمو جلب کرد رفتم اونطرف یک پیرهن سفید بود استین هاش پف پفی بود خیلی ناز بود پایینش هم چین داشت خریدمش و بچه ها یک دست لباس خریدن و اوپدیم بیرون خلاصه بعد از کلی خرید از پاساژ اومویم
بیرون من همگی رو رسوندم خونشون و خودم رفتم خونه اروم کلید رو چرخوندم و وارد شدم اول رفتم دم یخچال و ظرف کوکی هارد برداشتم و گذاشتم بیرون چند تا از توش برداشتم یک لیوان هم برداشتم پاکت شیرو برداشتم و ریختم توی لیوان و بردم توی اتاقم لباسامو عوض کردم و نشستم روی تخت خابم و کتابمو برداشتم و شروع به خوندن کردم و کوکی و شیر خوردم بعدش هم خابیدم *فردا* از خاب پاشدم یک لباس رنگ قرمز پوشیدم که استین های بلند توری داشت روی استین هاش شکل خال خال های سیاه بود البته به شکل توری لباس تا قبل از شکمم میومد مثل نیم تنه فقط با استین توری یک شلوار مشکی چسب پوشیدم موهامو باز کردم
ایزی ایزی تامام تامام ببخشید اگه کم بودش ☺ و ببخشید اگه غلط املایی داشتم چون گیبوردم کوچیکه و خیلی تند مینویسم برای همین خب لطفا لطفا چالشی که میگم رو انجام بدید تا الان هیچ کدوم از چالش هامو انجام ندادیم 😢😢 حد اقل این یکی رو جواب بدید 😟 خب چالش بنویس من .. ادامش رو بزتر کیبوردت بنویسه ☺ لطفا جواب بده 😢 بایییییی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام بچه ها من کتایونم این اکانت جدیدمه متسفانه گوشیم خراب شد بهد وقتی نبودم یک نفر برای اینکه درستش کنه فلش کردش 😭 و ایمیلم یادم نمیاد برای همین با این اکانت ادامه میدم 😟
عالی بود
ج چ:من میراکلس در فصل پیچیده تر میشه لطفا تست کردم و گفتم شاید هم به این ترتیب که برای مسابقه ادیت برای مسابقه ای وای امیدوارم که همیشه به یادت میمونم 😐😐😂😂😂🤣🤣
این یگه چی بود کیبوردم نوشت🤨
من از جمله ی آدرین که در پاریس فصل ۴ قسمت جدید با زیرنویس فارسی ادامه دارد و در پاریس فصل ۴ قسمت جدید با زیرنویس فارسی ادامه دارد سلام
عالی