اولین فیکی هست که مینویسم امیدوارم دوست داشته باشید. ^_^
ویو ا.ت:
از خواب بیدار شدم مثله همیشه باید میرفتم سرکار.. از وقتی که اومدم کره مجبورم کار کنم..من دختر رییس شرکت گوچی توی ارمریکا هستم ا.ت کوردن به اجبار پدرم برای تحصیلات اومدم کره.. تختمو مرتب کردم رفتم توی اتاق ایو هنوز خواب بود نشستم روش گفتم:ایوووووووووووو مثله جن زده ها تو جاش نشست ایو:چیه؟؟ اول صبحی نگاهی به ساعت انداخت 5:08 دقیقه رو نشون میداد..با بی میلی جواب دادم:مگه میخای اخراج بشیم؟
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)