دخترانی در جسم گرگ(پارت چهارم)

که همه به سمت صدا برگشتن و دیدن یه کتاب تو هوا معلق هست و داره بهشون میگه تا ابد خون آشام نمیمونید😄آیناز: یکی من رو بزنه تا ببینم خوابم یا واقعیته😳که ماهی زد به سرش😂آیناز: هیییییی مگه مر*ض داری😬ماهی: خودت گفتی😌کریس: وااااای همه ساکت شید الان موقعیت رو نمیدونین؟یه کتاب داره باهامون حرف میزنههههه😐

کتاب:از من نترسید بابا فقط خواستم بگم که دو ساعت بعد دوباره انسان میشید😑جین هو: نخیر ما بعد دو ساعت گرگ میشیم😔کتاب: پرنسس جین هو و بقیه پرنسس ها من رو یادتون نمیاد؟🥺سهون: چیز سمی گفتیا پرنسس جین هو! بیشتر باید بگی پرنسس رو مخ برو🤣جین هو: حرف نزن😒لورا: نه ما تو رو نمیشناسیم😓کتاب: من کتاب سلطنتی و جادویی پادشاه و ملکه هستم🙃

همه: بلهههههه؟!😦کتاب: من شما رو پیدا کردم تا بگم که جادوگر میدونه دارید میرید سراغش از طریق گوی جادوییش فهمیده من بهتون یه راهی میگم که از طریق اون برید به کوه م*ر*گ اما باید بتونیم تحمل خون آشام موندن برای ۲ روز رو داشته باشید☺لونا و لی: چه راهی؟🤨

کتاب: من شمارو به مدت دو روز به خون آشام تبدیل میکنم و شما هم از راه فرعی نیروی اونم با سرعت خون آشامیتون اونموقع جادوگر نمیفهمم چون سرعتتون زیاد خواهد بود😄همه: قبوله😁کریس: ایز نات مای استایل هست خون آشامی😶کارینا: غر نزن راه دیگه ای نیست خودمم دوس ندارم😕

مهنا و سایکا: احساس خفن بودن میکنیم😆جیهون و سها: ما احساس خفگی میکنیم لباس تنگی هست😬مینا: غر نزنید😑دی او و چن: ساکت شییید😠کای: آروم باشید هیونگا😜سوهو: باشه بیاید راه بیوفتیم😵

بعد از ۵ دقیقه حرکت هانی: خسته شدددددم🤕شیومین: منم گشنه ام هست☹تائو: به خدا شما دوتا نیمه گم*شده همد*یگه اید🤪بقیه: درستههههه😂😎شیومین و هانی: د*ر*د و کو*فت🙄سهون: راستش منم خسته شده ام😅جین هو: تو منی یا من تو هستم؟!منم اتفاقا خسته شدم😇

ماهی: همه پاشید ببینم😶چانیول: حق با ماهی هست پاشید ببینم ما مثلا میخوایم جادوگر نفهمه که می ریم سمتش🙁بکهیون: بچه ها از نشستن فایده ای نمیرسه تازه فقط ۵ دقیقا اس😊سوهو: اینم واسمون آدم شد😂کریس: بکهیون تو همیشه خون آشام بمون اون موقع عاقل تر هستی🤭بکهیون:😐😑😶

کای: جیییییغ😱جین هو: چتههههههه؟😟سهون: الفرااااااااااااااااااار😨لونا: چیشدههههههه؟؟🤯لوهان: او...اون... اونجا رو ببینید😫تا برگشتن......🥶

پایان بای بای😂🤭

برین دیگه انتظار نداشته باشین بگم چیشد😇😜