سلام بچه ها 🖑 اینم پارت سیزدهم 👇👇
لیدی باگ : بیا با من بجنگ وایلد تایگر
وایلد تایگر: اینقدر برای مبارزه با من مشتاقی؟.... پس بیا شروع کنیم ....و با یه جهش سریع به سمت
لیدی باگ میره
لیدی باگ: خدای من ....این دیگه کیه ...چقدر حرفه ای مبارزه میکنه ....سریعا با یه لگد به کمرش ضربه ای که میخواست با ناخن های تیزش بهم بزنه رو دفع کردم و با یویوم پاهاشو بهم بستم تا تعادلش بهم بخوره و این طور هم شد وایلد تایگر با یه سکندری به جلو روی زمین افتاد .....
وایلد تایگر: لیدی باگ چقدر خوب مبارزه میکنه ...اما احساسی عمل میکنه...تا به خودم بیام پاهامو با یویوش بست و من روی زمین افتادم ....اما سریعا بلند شدم و به سمتش حمله کردم .....
ادرین: وای..هوف...دیگه نفسم بالا نمیاد..فکر کنم اینجا برای تبدیل شدن خوب باشه
پلگ از جیب لباس ادرین بیرون میاد و میگه: وای..مثل اینکه یکی خسته شده...
آدرین: به هیچ وجه ...خستگی؟؟....من الان باید برم پیش لیدی باگ تا حساب وایلد تایگر رو برسیم ....
پلگ پنجه ها بیرون .........................................
نینو: حالا که از برج ایفل بیرون اومدیم میشه یکی به من بگه اینجا چه خبره و چرا مرینت اینقدر عصبانی بود ؟!!!......
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)