
ناتالی:مرینت پاشو ً مرینت: از خواب بیدار دیدم تو اتاق کوچیک خودمم. ناتالی: بالاخره بیدار شدی زود برو صبحانه آماده کن اگه پسرا ببینن صبحونه نیست کلاه میکنن (و همین طور دستش رو میزاره رو گردنش و میکشه). مرینت: ناتالی رفت بیرون من لباس پیش خدمتیم رو پوشیدم رفتم دستم و شستم. فرنی، ماکارون و کروسان درست کردم، به به چه کردم، میز و خوش گل چیدم تو گلدون آبرمون ریختم و توش گل گذاشتم
(خب قافل گیر شدین نه😸 خب خب درسته یه توضیح بدهکارم مرینت تو خونه ی اگر است کار میکنه غذا میخوره میخوابه . کلویی، زویی و رز خواهراش نیستن و اینکه آدرین، فیلیکس، لوکا و گیلبرت برادرن)
آدرین: بیدار شدم چشام و مالیدم و رفتم سمت دست شویی که صدای. آااااااااخ بلند شد . اومدم بیرون و پیش یه سوی تخت رفتم که دباره صدای . آااااااااخ. ولی یکم شدید تر اومد.گیلبرت: آی آی وای چقدر درد میکنه . 😴😴😴. مرینت: آخه چرا دیروز این خواب و دیدم چرا تپ تخت بودم مگه شب نبود مگه برقا نرفته بود . رفتم پسرا رو بیدار کنم یا باید بیدار شون کرد یا بیدار شن .آی وای گیلبرت افتاده پایین تخت .آدرین بیدار شو رفتم رو تخت گفتم بیدار شوو.آدرین: بیدار بودم ولی انگار دلم هوای آزار و اذیت کرده بود دستم و آورد پایین گیلبرت و نیش گون گرفتم . گیلبرتیهو گوشم درد گرفت دیدم دست آدرین به بالا اشاره کرد مرینت گرفتم چی میگه حواسش از من پرت بود زور میزد آدرین و بیدار کنه. از پشت گرفتمش .مرینت: بیدار نشد گفتم همه ی این پسرا خ.رن .که از پشت یکی گرفتم و دستم و هم گرفته بود 🤯.

خب بابای تا بعد خاهش لایک کنین. خیلی یا میخونن ولی بیش از 15 نفر ولی فقط 3 تا لایک میخوره بی حمت اون قلب و قرمز کن (عکس بالا گیلبرت) 💐خدافظ
بابای
لایک کامنت فالو بوس بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود پارت بعدی
مرسی