7 اسلاید صحیح/غلط توسط: ♪사리나♪ انتشار: 3 سال پیش 109 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب اینم از چند شاتی که قولش رو داده بودم🙂
مشخصات ا. ت:
بیست و چهار سالشه
راستش چیز دیگه ای به ذهنم نرسید کلی هم خودمو کشتم یه عکس پیدا کردم فقط امیدوارم ای دل یا بازی گر نباشه و ببخشید که کیفیتش بده🙂❤
صبح از خواب بیدار شدم صبحانه خوردم و لباسام رو پوشیدم (استایلش رو تو عکس گذاشتم) و رفتم دانشگاه امروز قرار بود بریم به اردوی پژوهشی ( فکر نمی کنم اصلا همچین چیزی وجود داشته باشه یه چیزی از خودم در اوردم:/)توی جنگل بریم رفتم تو کلاس که لیا رو دیدم رفتم بهش سلام کردم+سلام
لیا:سلام خوبی
+خوبم
سونا:من شنیدم که جاییجایی که میخوایم بریم یه مکان تاریخی بوده و انگاری توی زمان چوسان مردم زیادی اونجا زندگی میکردم خدا به دادمون برسه قطعا استاد دهنمونو سرویس میکنه با داستانای تاریخی که میخواد برامون تعریف کنه
ا. ت
با اسم چوسان دوباره یاد گذشته افتادم
فلش بک به بچی گیه ا. ت
با مامان و بابام به جنگل رفته بودیم که من یه پروانه دیدم و دنبالش گشتم ولی بعد متوجه شدم که گم شدم حسابی ترسیده بودم و کنار بوته ها داشتم گریه میکردم که دیگه هیچی نفهمیدم و یهو همه چی سیاه شد وقتی به هوش اومدم یه صدا های عجیب و غریبی میشنیدم وقتی اونور بوته رو دیدم کلی ادم با لباسای عجیب و غریب بودن هر کسی یه کاری میکرد یه جورایی شبیه بازار بود
ولی بین همه ی اون ادمادم ها یکی توجهم رو جلب کرد یه پسر بچه بود که یه گوشیه نشسته بود و داشت گریه میکرد ودستاشم خونیخونی بود رفتم پیش
+چیشده چرا داری گریه میکنم
-هق یه سری ادمای عجیب و غریب ریختن تو خونمون و هق م. مامان بابام رو کشتن ح. حالام. من ب. باید چ. چیکار کنم
وقتی دیدمش دلم سوخت سعی کردم یه تیکه از پارچه ی لباسم رو پاره کنم تا باهاش زخمش رو ببندم و سعی کردم بهش دلداری بدم تا حالش بهتر بشه بعد از اونم باهاش کلی بازی کردم تا یکم خوشحال بشه
تا اینکه چند تا زن عجیب و غریب اومدن رو اون رو بردن پسره میگفت خدمت کاراشون هستن فکر کنم خیلی پولدار بودن بعد از اون دوباره تو جنگل سر گردون شدم تا اینکه دو باره یهو خابم برد و وقتی بیدار شدم خودم رو توی امبولانس پیدا کردم از اون به بعد به هرکی این مسئله رو گفتم فکر کردن توهم زدم بعدا فهمیدم به اون لباسایی که اون ادما پوشیدن هان بوک میگن بهتر بگم لباسایی که توی دوران چوسان از اونها استفاده میشد
حتی اونجا یی که پسره رو پیدا کرده بودم چک کردن ولی هیچ کس نبود بعد از چند سال پدر و مادرم تصادف کردن و من پیش خالم زندگی کردم و بزرگ شدم و چند سال بعدش چون میخواستم مستقل باشم یه خونه برای خودم گرفتم و الان دارم تنها زندگی میکنم با صدای استاد از افکارم بیرون اومدم
استاد:خب بچه ها همین طور که میدونید امروز قراره به اردوی پژوهشی بریم امروز قراره به جنگل چانگ( اینم از خودم در اوردم)بریم بعد از حرف استاد اماده شدیم و به سمت اتوبوس رفتیم قرار بودچند روزی اونجا بمونیم وقتی به اونجا رسیدیم خیلی خوشگل بود
بعد از اینکه یکمی استراحت کردیم کلاس درس رو شروع کردیم مثل همیشه خسته کننده بود تمام مدت کلاس استاد داشت در باره ی یه پادشاه توی زمان چوسان میگفت که خیلی بی رحم بود دشمناشون وقتی بچه بود پدر و مادرش رو کشتن خو اخه به من چه😐
دیگه شب شده بود و باید میخوابیدیم داشتم میرفتم سمت چادرم که صدای یکی رو شنیدم
سونا بود قلدر مدرسه(عکسش رو گذاشتن اینم امیدوارم اید لی چیزی نباشه)
سونا:اهای دختر جون دارم بهت میگم یا هرچی پول داری رو میدی به من یا از همین جا پرتت میکنم پایین(توی ارتفاع بودن)
+اهای کاری باهاش نداشته باش فکر میکردم خیلی پول دارین چیشده داری گدایی پول اونو میکنی؟ 😏
سونا:هوی هواست باشه گنده تر از دهنت حرف نزنی
+چیه مثلا میخوای چیکار کنی؟
که یهو اومد و خواست یه مشت توی صورتم بزنه که جاخالی دادم ولی تعادلم رو از دست دارم و از کوه افتادم پایین وقتی افتادم زمین چند لحظه درد تمام بدنم رو فرا گرفت و پشت سرم احساس خیسی کردم و بعدش بی هوش شدم
بعدش بی هوش شدم
مدتی بعد با صدای یکی بیدار شدم لباسای عجیبی پوشیده بود یه جورایی شبیه هان بوک بود
... :خانم خانم حالتون خوبه؟
+چ.چی؟ م. من کجام
... :داشتم از اینجا رد میشدم که شمارو دیدم که اینجا بی هوش شدین
+بلند شدم بدنم سالم بود حتی یه خراشم بر نداشته بودم
عجیب بود از اونجا رفتم که یه صدا هایی میومد رفتم دنبال صدا باورم نمی شد
خب اینم از این پارت اول تموم شد اگر به نظرتون خوب بود توی کامنتا بگید که پارت دومشو بزارم و اینکه عکس لیا رو هم گذاشتم اینم امید وارم اید لی چیزی نباشه 😑و اینه علامت ا. ت اینه+اینم مال یونگی-بقیه رو اسمشون رو مینویسم
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
حیح خیلی ممنون خیلی بهم انرژی میده🥺
عالی بود🥺✊🏿