سلام دوستان پارت هشت امیدوارم لذت ببرید
جیغ زدم ادرینننننن هلم داد اونور سقف ریخت رو سرش داد زدم ادرینننننن ادرینننن داد زدم همگی برید بیرون الان سقف میریزه زنگ زدن امبولانس من تبدیل شدم با گریه اون گچ و دیوار و زدم کنار دیدم خون از سرش میاد همش گریه میکردم خداروشکر همش نریخته بود کل نیروهای بیمارستان اومدن گفتن لیدی باگ شما برید شهر رو نجات بدید ما اقای اگراست رو میبریم بیمارستان گفتم باشه هر چی شد خبر بدید صورتش پر خون بود خودمو کنترل کردم رفتم دیدم یه ابر شروره انقدر عصبی بودم جوری نیرو داشتم که بدون لاکی چارم شکستش دادم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
حالا شاید بایک حساب جدید نوشتم
دوستان دیگه ادامه نمیدم ببخشید
سلام داستانت خیلی عالی بود حتما به داستان من هم یک نگاهی بنداز منم درباره ی دختر کفشدوزکی و گربه ی سیاه می نویسم
باشه گلم میخونم حتما
تست هفتم نیومده میشه دوباره بزارید
نه عدم تایید خورد دوباره نوشتم
تستت عالی بود ولی کاش مرینت زیر این آوار میرفت و چرا اسم پارت رو زدی پارت ۸ 🧐🧐🤔🤔؟؟؟؟
پارت هفت دیر تر منتشر شده منتشر شد اول اونو بخونید چون بهم ربط دارن من اشتباه ننوشتم
مرسی که گفتی
دوستان پارت هشت منتشر شده انگار این اشتباهی شده و زودتر منتشر شده