❤عشقی پر ماجرا❤۳

آنچه گذشت👿میشه پیشه آدرین بشینم🐾مرینت پیشم بشینه🐞من؟🦊🐢آخی😍 خب خب بریم سراغ داستان و ادامش صب کن صب کن این همه زحمت کشیدم لایک نمیکنی؟لایک کن همین حالا راستی تو پارت قبل اسم اون دختره آملیا ولی حواسم نبود نوشتم آیلا

🐾من........من......ع.اش.ق.ت.م(اینم آدرینت😍)🐞😳😳😳😳😳🐾نینو بهم گفت که دوستم داری البته اگه هنوز دوسم داشته باشی😢(یه فلش بک به موقع کلاس قبل از اومدن خانم بوستیه به کلاس)🐾*نینو که بهم گفت مرینت عاشقمه بهش فکر کردم نمیدونستم بین مرینت و لیدی باگ کدوم رو انتخاب کنم(بچه ها تو داستان من کسی به نام کاگامی تسورگی وجود نداره🙃🙃) لیدی باگ که همش میگفت عاشق یکی دیگست پس منم پس منم میرم تا با مرینت باشم البته اگه اون قبول کنه!!( پایان فلش بک)

🐞خب راستش منم عاشقتم آدرین ولی نمیتونستم بهت بگم😔🐾مرینت وقتی گفت عاشقمه انگار دنیا رو بهم داده بودن(حالا تا همین دیروز عاشق لیدی بوده ها)با اجازه بانو مرینت و اونو(عسک اسلاید🤝🏻)🐞آدرین منو 💏من اول متعجب بودم ولی بعدش همراهیش کردم😍😍😍بعد از ۳ دقیقه به زور جدا شدیم😚

خب خب خب تمام شد(برو بعدی سوپرایز میشی چون....)

کجا کجا هنوز داستان داریم👇🏻 🐾مرینت راستش من باید یه چی بهت بگم🐞بگو 🐾فقط از حرفام نتیجه ی بد برداشت نکن باشع؟🐞باشه عزیزم😚🐾خب راستش من کت نوارم و عاشق لیدی باگ بودم ولی هی ردم میکرد تا نینو امروز بهم گفت تو عاشقمی منم تصمیم گرفتم باتو باشم چون لیدی باگ میگفت عاشق یکی دیگه است🐞😳😳😳😳پیشی😍🐾صب کن ببینم لیدی باگ فقط به من میگفت پیشی نکنه...🐞آره من لیدی باگ🐾بانوی من😍😍😍😍

لایک و کامنت یادت نره❤