
سلام دوستان پارت 7
صدای زنگ در بود مامانم با ناراحتی گفت ( اونا فهمیدن مرینت ناراحته) مرینت ادرینه گفتم بگو هیچ وقت پاشم اینجا نذاره گفت چطوره خودت بهش بگی گفتم من با اون هیچ کاری ندارم گفت دخترم گفتم باشه فقط به خاطر تو رفتم دم در تو چشاش نگاه نکردم روم اونور بود گفتم چی میخوای مگه نگفتم نیای گفت مرینت باید با هم خرف بزنیم گفتم من هیچ حرفی ندارم
دوروبرش رو نگاه کرد دستم رو محکم گرفت منو با خودش برد گفتم هیییی چیکار میکنی جیزی نگفت منو برد توی پارک چسبوندم به درخت پارک دستشم گذاشت رو تنه درخت گفت چرا توحیح نمیشی که کار من نبوده هلش دادم کشیدمش اونور گفتم به من نزدیک نشو تا ثابت نکنی از اشتی خبری نیست گفت چجوری بهت بگمم چجوری ثابت کنم از زبان ادرین، نمیدونستم چجوری بهش بگم چقدر لجبازه کاگامی یهو اومد مرینت گفت به خانم کاگامی اومدی دنبال شاهزاده ات بیا ببرش ما نخواستیمش گفت نه من واقعا معذرت میخوام من باعث دعواتون شدم من از عمد ادرین رو میخواستم ببوسم خودش نخواست مرینت از کوره در رفت یقش رو گرفت چسبوندش به دیوار
گفت تو غلط کردی اومدی با پررویی میگی من خواستم اونو ببوسم چه غلطا تو وقتی میدونی یکی دیگه رو دوست داره چرا از این غلطا با اون میکنی گفت خوبه از کار بدی باهاش نکردم داری منو میکشی تاحالا مرینت رو انقدر عصبانی ندیده بودم رفتم جداشون کنم مرینت نزدیک بود کاگامی رو جر بده گفت اون غلط رو میکردی تاحالا زنده نبودی جداشون کردم گفتم بسته کاگامی بهتره بری خونه تا اوضاع بدتر نشده رفتش گفتم مرینت تو چته فقط اعتراف کرد اون قصدش خیر بود گفت اگه قصدش خیر بود اون غلط رو نمیکرد گفتم حالا خوبه منو نبوسید وگرنه بد بخت رو میکشتی😂 اینو با خنده گفتم
گفت ادرین حوصله ندارم گفتم یعنی انقدر منو دوست داری گفت ادرین وقت شوخی نیست گفت جدی میگم هااااا؟ گفت اره من دیوونه تو هستم گفتم منم خیلی دوست دارم گفت از اولش میدونستم کار تو نیست گفتم چییییی داشتی منو قورت میدادی من که گفتم دیوونه تو ام نمیتونم حتی پیش یکی تصورت کنم گفتم به نظرت با گاکامی یکم بد رفتار نکردی گفت اره از زبان مری با گاکامی بد رفتار کردم گفتم من بهش زنگ میزنم گفت باشه من دیگه برم خداحافظ گفتم خداحافظ
زنگ زدم گاکامی گفتم ببخشید من یکم بد رفتار کردم گفت اشکال نداره تقصیر من بود گفتم خیلی معذرت میخوام گفت باشه خداحافظ گفتم خداحافظ عکس های ادرین رو برداشتم چسبوندم یکی از عکس هاش که خیلی خوشگل بود برداشتم
بغلش کردم گفتم بالاخره یه روز مال هم میشیم یهو خوابم برد تو یه خواب میگفتم همستر یه خونه خوشگل بچه تیکی داد زد مریننتتت بیدار شو مدرسه گفتم واااااای صورتمو شستم رفتم مدرسه از شانسم خانم بوتسیه دیر اومد رسیدم به کلاس نشستم بغل ادرین گفت سلام بانو گفتم سلام شاهزاده خانم بوتسیه اومد گفت سلام بچه ها یه مشکل واسم پیش اومد درس رو شروع میکنیم الیا گفت مرینت میشه پیش من بشینی گفتم البته گفت چون میخوام باهات حرف بزنم گفتم باشه ادرین رفت عقب پیش نینو الیا اومد پیش من درس رو شروع کردیم خانم بوتسیه حواسش نبود دیدم یه موشک اومد از پشت پیشم بازش کردم یه نقاشی قلب فهمیدم ادرین فرستاده
میخواستم جوابش رو بدم خانم بوتسیه گفت مرینت حواست به درس باشه گفتم چشم ببخشید زنگ خورد گفتم ادرین میخواستم جوابت رو بدم اما نشد گفت مهم نیست مرینت امشب میای بریم بیرون
گفتم البته ساعت چند گفت ساعت هفت گفتم باشه یهو صدا اومد سقف مدرسه داشت میریخت که یهو جیغ زدمممم گفتم ادریننننن
دوستان نظرات فراموش نشه پارت بعد هیجانی هست
بای دوستان گلم💋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییییییی بعدی رو بزار
ممنون بابت نظراتتون🍨❣️❣️💓💓
دوستان تا پارت ده نوشتم تا چند روز دیگه منتشر میشه💟💓💋🍨
خیلی خوب بود
جاییییییییه حساس کات کردی چرا تازه داشتم میخوندم سریع پارت بعدی رو بزار عالی بود❤️❤️💙💙💙💙😍😍😍😍😍
پارت بعدی که گذاشته شده برو بخون😊❣️
دوستان پارت هفت اول اینو بخونید بعد هشت چون دقت کنید تو پارت شیش قهر بودن
محشر