دخترانی در جسم گرگ( پارت سوم)

بعد از اینکه تو راه خسته شدن ماهی: تو رو خدا خسته شدم کمی صبر کنیم😓بقیه هم با تکون دادن سرشون حرفش رو تایید کردن🙃از زبان سها: بعد از ایستادن دنبال یه جا گشتم که بهش تکیه بدم و به یه سنگ تکیه دادم اما تا تکیه دادم افتاد سنگ از پشت پایین منم جیغ زدم چون ترسیدم که یه وقت بمیرم😐😂

بقیه با صدای سها سمتش برگشتن و تا متوجه قضیه شدن با سرعت باد رفتن تا دستش رو بگیرن اما ماهی ومهنا نتونستن جلوی بقیه رو بگیرن و همه باهم پرت شدن😥جین هو و کارینا: ما هنوز قصد ازد**واج داربییییییم😫لونا: ااام پسرا و دخترا چشاتون رو باز کنین😑لی: بانوی زیبا من میترسم باز کنم🤭لورا: حق با لوناست خنگا باز کنین چشاتون رو یه دیقه فقط😶

همه چشاشون رو باز کردن و دیدن که بله همگی روی کریس و سوهوی بدبخت افتادن😂کریس: از اول هم شما دردسر ساز و ایزنات مای استایل بودین حالا پاشییییید☹️سوهو: تو رو جون عش*قتون پاشید از روی من و کریس🤕بعد که همه متوجه شدن پا شدن🤦‍♀️

هانی: وااااای از چه ارتفاع بلندی افتادیما مرسی کریسهو😁بقیه: کی؟ 🤨هانی: شیپ کریس و سوهو میشه کریسهو😕آیناز: یا خود خدا یه نگاهی به پشتتون بندازین خوبه ها😳همه برگشتن پشتشون و دیدن....

یه عالمه درخت که چیزای قرمز مانندی از شاخه هاش آویزونه دیدن🔴چانیول: یعنی اینا خوردنی هستن؟ 😲بکهیون: آره فک کنم😀کای: ااام بگه ها به شیومین هیونگ نگاه کنین😦سهون: هیوووونگ چرا خوردیییییی؟؟؟😬شیومین: گشنه ام بود خب بیاین بخورین خوشمزه ان😋همه رفتن و خوردن.

چن: من از ایم کار مطمئن نبودما😥دی او: کدوم کار؟🤔جیهون: فک کنم خوردن اینارو میگه🤷‍♀️ماهی: بچه ها من خوابم میاد🥱مینا: اتفاقا منم🥱تائو: پس بگیریم بخوابیم بعد پا میشیم و به راه ادامه میدیم🙃همه تایید کردن و خوابیدن😴

نیم ساعت بعد با جیغ جین هو پا شدن😅سایکا: د*رد چرا جیغ می....جیییییغ😵همه پا شدن و با دیدن هم یه جیغ بلند کشیدن😨لی: ما چرا اینطوری شدیم؟!😮لونا: منم نمیدونم😓کریس: وای بر من سوهو چشات قرمزه لنز گذاشتی؟🙄سوهو: گشای هممون قرمز شده🥴

لورا: خدا بهتون عقل بده حالا فهمیدم قضیه چیه🤐همه: چیهههههه؟🤒لورا: فکر کنم اون گیزای قرمز ما رو تبدیل به خون آشام کرده🧛‍♀️🧛‍♂️چن: پس ما الان خون آشامیم پس باید از آدما دوری کنیم😣بکهیون و چانیول: چرا؟🤨 جیهون: آیکیو ها خون آشام ها اگه انسان ببینن و گرسنه باشن خونشون رو میخورن🩸

یهو بین این بحث ها یکی گفت: تا ابد خون آشام نمیمونید!!! همه به هم دیگه چسبیدن چون صدا از هیچکدومشون نبود😰 پشت سرشون که برگشتن دیدن...😱

پایان منتظر پارت بعد باشید😂 بای بای👋