بدو پایین سریع
نام داستان: لینا(ا. ت) عضو هشتم و بی تی اس شخصیت: کیم نامجون( آرام) کیم سوکجین (هندسام جین) مین یونگی (شوگا) جانگ هوسوک (جیهوپ) پارک جیمین (موچی) کیم تهیونگ( وی) جئون جونگ کوک (جی کی) شخصیت زیادی اصلی لینا یا همون(ا.ت) ولی اینجا اسمش لی لینا هست اکی؟ هالزی هم هست همون دختره که توی آهنگ بوی ویت لو Boy-with-Luvبود توضیحات بسه بریم سراغ داستان لتس گو🏃♀️🏃♀️🏃♀️🏃♀️🏃♀️
(نکته: تو آرمی بودی توی فن ساین ی کوچولو برای بی تی اس میخونی اونا پیشنهاد میدن بری تست بدی تست میدی قبول میشی و به عنوان عضو هشتم میری تو گروه بی تی اس کی فکرشو میکرد یه آرمی بشه عضو هشتم بسه داستان از توی کنسرت شروع میشه
مثل همیشه چند آهنگ اول که باید اول کنسرت بخونن میخونن و شروع میکنند به حرف زدن با آرمی تو همیشه به جای آرمی بهشون می گفت گایز اونا هم می دونستن منظور آرمی هست و هیچ کدومشون ناراحتی می شدند نه آرمی نه اعضا
حرفاتون که تمام شد رفتین بیرون صحنه تا لباس عوض کنید آرمی ها همینطور اسمتون رو صدا می زدند کیم نامجون کیم سوکجین مین یونگی جانگ هوسوک پارک جیمین کیم تهیونگ جئون جونگ کوک لی لینا (یاد اوری میکنم همون ا.ت) بی تی اس
(نکته: با جیمین یکم اکی تری) اومدین رو صحنه چند تا آهنگ که بعد از اومدن تو باهم خوندنو شروع کردین به خوندن این قدر پریدی بالا پایین که نفس گرفت همونجا پخش زمین شده بودی بردنت بیرون از صحنه حالت زیاد خوب نبود اعضا بیرون صحنه بودند به خاطر تو آرمی ها چون نگرانت بودند هی میگفتن لی لینا تو به اعضا برین آرمی ها نگران میشن (نویسنده: نگران هستندعزیزم😊😏)(صدای آرمی ها میومد) اونا گفتند: ما بدون تو نمیریم تو: ب........ ر............ ی................... ن درست نمی تونستی حرف بزنی خیلی با دست اشاره کردی برن انقدر نرفتن که عصبانی شدی از قیافت ضایع بود اومدی یه چیزی بگین که سریع رفتن بعد از چند دقیقه حالت خوب شد
اونا آهنگ می خوندن تا آرمی ها یادشون بره ولی ته دلشون به فکرت بودن هنوز پارت اونا بود با پشت صحنه هماهنگ کردی تا وقتی که میخوای بری بیرون صدای میکروفون اونا رو قطع کنن و خودت بخونی اونا آهنگ پرمیشن تو دنس Permishen-to-Danceرو میخوندن
پارت اضافی بچها دستمودهنموشصت و اشارم درد میکنه چرا؟دستم بخاطر نوشتن داستان تو دفتر دهنم بخاطر تایپ صوتی داستان شصتو اشارم برا علامت ها و این چرتی ک الان مینویسم ساعت 1و36دقیقه هست فردا ساعت هشت کلاس دارم و باید ساعت هفت پاشم با ابجیم تو خونه تنهام و بیداریم عین جغد کلاس فردا ب...... مم نیس
خب تا پارت بعد اگه خوب بود بگین🥰 اگه سکته کردین بگین😐اگه بد بوذم باز بگین😔شرط اپ پارت بعد چون پارت اوله کم میگم۳۵تا لایک۲۷تا کامنت چ کم گفدم🥺لطفا برسونین ب انقد تا پارت بعدو اپ کنم سریع براتون راستی بقیه روزا اصلا داستان نمی نوشتم چون کلاس ها سنگین بود و فقط توی یک روز تا پارت ۵ براتون نوشتم😘😘توی دفترا ن اینجا دنبالش نگردین خدافظ 🖐🏻🖐🏻🖐🏻خدا انقدر بهتون خوشی بده که دیگه نخواین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بهترینن داستانی بود که تو عمرم خوندممممممم بزار پارت بعد رووو😍😍😍😍😍💜💜💜💜💜