
سلام حرفی ندارم
رز: بریم دیگه بریم بریم. املی: اهم اهم من نمی یام . گیلبرت:چرا ؟. املی: با دوستام قرار دارم . گابریل باهاتون میاد. گابریل:چی نه من باید... املی: یکم استراحت کن . آدرین: آره بابا تو نیای مامان نیاد این فیلیکس رئیس بازیش گل میکنه . گابریل: نه . مرینت: خب فاز دو چشام رو بستم و رفتم سمت گابریل آگرست بعد چشام رو عروسکی کردم و گفتم لطفاااااااا بیااااااا. گابریل: خوووب
گابریل: نمی دونم چطور امن و آوردین اینجا . رز : بریم ترن هوایی . همه : باشههههه. گیلبرت: همه خنده میکرون ولی فیلیکس جیغ میزد 😂😂🤣. فیلیکس: واااااااای سااااااا غللللللط کردمممممم . که وایساد . زویی: خوش گذشت. گیلبرت: آره رز که خیلی می ترسه جیغ نزد ولی فیلیکس زد ببینم فیلیکس اه فیلیکس فیلیکس کجاست . کلویی: ای ایش داره اون گوشه بالا میاره . اه اه اه . آدرین: پیش به سوی تونل وحشت
مرینت : سوار شدیم اولاش دووم آوردم ولی بعدش یکی رو بغل کردم و جیغ بنفش نه سیاه کشیدم که وایساد . آدرین: مرینت خانوم می تونی چشات رو باز کنی . مرینت: وقتی پیاده شدین سرغ نه جگری شده بودم . آدرین: هیئتی من جیغ نزدم همه حتی بابا جیغ دخترونه زدن . گابریل: 😓😩باید لو میدادی خ .ف .ه پسر زبون نفهم . آدرین: من جیغ نزدم😏. فیلیکس: مرینت تو پیش این ع ن ت ر نشسته بودی بگو چیشد . مرینت: من جیغ زدم ولی این به استلاه ع ن ت ر . آدری: هی خوب بود وقتی از ترس بغلم کردی پرتت می کردم اون ور . کلویی: تو اونو بغل کردی عه😡😡😡. مرینت: خب آدرین جیغ نزد اصلن یه پوز خند زده بود .آدرین: دیدی .
رز : اون جا اون بازیه . (رسیدن بهه بازیه)رز: گیلبرت این توپ و بگیر بزن واسم جایزه بیار . گیلبرت: ام ام باشه . زدم ولی دو تا از قمقمه ها افتاد و فقط یه کرم عروسکی پر پشم به من داد و منم دادم به رز. همه زدن زیر خنده . رز: من یه چیزه دیگه می خواستم . گابریل: پسرا بزنن واسه دخترا جایزه بیارن . فیلیکس: زدم ولی فقط چهار تاش افتاد و یه خرگوش به زویی رسید . لوکا: زدم ولی یه میمون عروسکی پشمالو به کلویی رسید🐒. آدرین: خب نوبت من نشونه گیری و بززززززن .کلویی: وای تو خرسه رو گرفتی حتما برای منه مگه نه . آدرین: یه نگاه به خرس و یه نگاه به دخترا مرینت اصلا حواسش نبود رفتم سمت کلویی.
آدرین؛ عروسک رو دادم به مرینت. مرینت ت: خیره به آدرین بودم که زمین لرزید. نگاه من و آدرین یهو کلویی که از حرص غش کرده بود و زویی که داشت با دستش اون رو باید میزد بود 😅. گیلبرت:😡😡😡😡😡😡کاش این لحظه مال من بود 😡😡😡😡😡. آدرین: کلویی به هوش اومد و وایسادفت میکشمت آدرین خیانت کردی. گفتم: اوووم آماده فهمیدم چه طور جبران کنم و بعد مری رو بغل کردم و (سانسور) ب. و. س. ی. د. م وقتی جدا شدیم این بار کلویی و گیلبرت غش کردن😮(از حرص آدرینتی😅😂😂.). مرینت : رفتیم خونه لباس خواب پوشیدم هنوز مونده بودم چرا آدرین گوشه ی لبم رو بودم. س. ی. وقتی به هم دست زد ب . غ. ل. م کرد ب. و. س. ی. د استرس داشتم حال عجیبی بود نمی دونم چی بود یه نگاه به عروسک انداختم و رفتن تو بالکن و همون طور که خرس عروسکی رو ب. غ. ل کرده بودم سرش رو ناز میکردم خیلی نرم بود😊. آدرین: خواب تو خواب می دیدم و خیلی عجیبه من و مرینت باهم بودیم 😊ولی تو سیاه چال تاریک بودیم من مرینت و ب. غ. کردم.
لایک کن 😉فالو کن😘 کامنت بده 😍 منتظر پارت بعد باشید.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود پارت بعدی
مرسی