
سلام اینم از پارت اول تاریکی از جیمین آخرش عکسی که ادیت زدم هم میزارم نظرتونو راجب پارت بدید
چرا این چند روزه انقدر باهات سرد بود؟دلیلش چی بود؟منتظرش موندی تا بیاد خونه و ازش دلیل این کاراشو بپرسی (شب) باصورتی عصبانی اومد خونه ا/ت=سلام باز چی شده؟باز چه قلطی کردی؟ جیمین=خفه شو ا/ت=جیمین داری با خودت چیکار میکنی؟ جیمین=گفتم خفه شو(باداد) و رفت توی اتاقش خیلی ناراحت شدی و از خونه زدی بیرون تا صدای درو شنید از اتاقش اومد بیرون و اومد توی حیاط جیمین=گمشو بیا تو خونه جوابشو ندادی جیمین=گمشو بیا تو خونه(باداد) ا/ت=برو بابا جیمین=گفتم گمشو بیا تو خونه(باداد) ا/ت=چرا باید بمونم پیش تو؟(باداد) جیمین=چون من میگم ا/ت=بعد شما کی باشی؟ جیمین=شوهرت(باداد) ا/ت=تو دیگه شوهر من نیستی و بدو بدو کردیو رفتی داشتی راه میرفتی که دیدی یه برگه به دیوار چسبیده که درمورد یه پارتی یا مهمونیه که ساعت نه برگزار میشه راه افتادی که بری اونجا و بعد چند دقیقه راه رفتن رسیدی ا/ت=وای چه جاییه یه عالمه گارسون و ندیمه و اینجور چیزا داشت که خیلی مهربون و با ادب بودن تا وارد شدی یکی از گارسونا گفت=خوش آمدید خانم زیبا دنبال من بیاید ا/ت=خیلی ممنون دنبال گارسون رفتیو به محل مورد نظر رسیدید یه جای بزرگ بودو توش پراز دخترو پسر بودو داشتن با آهنگه خیلی خفن میرقسیدن خیلی آروم وارد شدی و روی یکی از مبلا نشستی و شروع کردی به ور رفتن گوشیت تا شاید امشبو یادت بره که یهو صاحب خونه ای که توش پارتی گرفته بود اومد سمتت و گفت=مایلید برقصیم؟ ا/ت=عام باشه و بلند شدیدو باهم رقصیدید و بعد چند دقیقه نشستید خیلی گرم گرفته بودید کلی خندیدین شمارتو بهش دادی و اونم شمارشو بهت داد تو حال خودت نبودی چون**🍷**خورده بودی اونم خورده بود ا/ت=ممنون بابت مهمونیتون خیلی خفنه پسره=حالا اسمت چیه؟ ا/ت=ا/ت هستم و شما؟ پسره=منم چیچانگ هستم ا/ت=خوشبختم و به هم دست دادید🖐️
و داشتید صحبت میکردید که یکی از گارسونا اومد پیشه چیچانگ و گفت=قربان یکی اومدن اینجاعو همه چیو دارن به هم میریزن چیچانگ=بهم میریزه؟یعنی چی؟درست حرف بزن گارسون=قربان یه پسره اومده و داره همه چیو میریزه بهم چیچانگ=الان کجاس؟ گارسون=اونجاس پارتی خیلی وقت بود تموم شده بودو الان ساعت ۱ شب بود و توهنوز پیش چیچانگ بودی و داشتید حرف میزدید پسره به طور وحشیانه درو باز کردو شروع کرد به شکستن تمام وسایلی که اونجا بود اون پسره جیمین بود جیمین=گمشو بریم خونه تا نکشتمت(باداد) وقتی جیمین دید پیش پسره نشستی سریع اومد طرفتونو تا قدری تونست بهت سیلی زد چیچانگ=هو یارو چیکار میکنی جیمین=دخالت نکن جوجه رنگی چیچانگ=شما کی باشی؟ جیمین=شوهرش چیچانگ=شوهرشی اینقدر میزنیش؟(باداد)ا/ت ازش فاصله بگیر جیمین=تو چه غلطی کردی ا/ت ها؟(باداد) و بهت سیلی زد ا/ت=تو چه غلطی داری میکنی ها؟(باداد) جیمین=به تو ربطی نداره(باداد) و بهت دوباره سیلی زد گریت گرفت چرا همش میزدت؟مطمعن بودی داره یکاری میکنه ولی خوب چه کاری؟ ا/ت=من دیگه باتو بر نمیگردم تواون جهنم خونه(باداد و گریه) جیمین=مگه دست توعه؟(باداد) چیچانگ سریع دستتو گرفتو کشیدت و جیمینم سریع اومدو دست چیچانگو از دست تو دراوردو تورو حول دادو افتادی زمین و و سرت خورد روی زمین
چیچانگ و جیمین شروع به دعوا کردنو همو زدن ولی چیچانگ جیمینو حول دادو اومد طرفت چیچانگ=خوبی؟ا...ا.....از سرت داره خون میاد ا/ت=من خوبم فقط کمکم کن بلند شم چیچانگ=باشه جیمین اومد طرفتون و چیچانگو حول دادو باز افتادی روی زمین جیمین=تو داری به من خیانت میکنی(باداد)کثا*فت ترین آدم تو دنیایی خیلی عصبانی بود و رگ های دستو گردنش زده بود بیرون و خیلی چشماش قرمز شده بود جیمین بازوتو گرفتو فشار دادو بلندت کردو از مهمونی خارج شدید جیمین=تو چطور جرعت کردی به من خیتنت کنی ها؟(باداد) ا/ت=من به تو خیانت نکردم(باگریه) جیمین=چرا کردی(باداد) و بهت سیلی زد ا/ت=انقدر منو نزن(باگریه و داد) جیمین=میزنم سزای زن.......همینه ا/ت=من زنتم چطور جرعت میکنی به من بگی.......ها؟(باداد)هیچی دیگه بین منو تو نمونده شنیدی پارک جیمین یا بازم بگم؟شنیدی(باداد) و سریع رفتی (دو ساعت بعد) ازت خیلی خون رفته بود و افتادی زمین و بیهوش شدی.....
(صبح) بزور از خواب بیدار شدی چجوری از دیشب اینجا خوابیده بودی بعد یادت اومد دیشب چه اتفاقی افتاده و چه بلایی سرت اومده سریع بلند شدی و تصمیم گرفتی بری خونه خوب اینجوری نمیشه شما دوتا زن و شوهر بودید نمیشد که همینجوری همو ول کنید به گوشیت نگاه کردی 35 تا تماس بی پاسخ داشتی که جیمین بود یکم دلت خنک شد چون جیمین نگرانت شده بود سریع راه افتادی به طرف بیمارستان تا ببینی چت شده اصلا نمیتونستی راه بری دستو پاهات به شدت درد میکردو سرتم داغ داغ بود داشتی راه میرفتی که یهو گوشیت از کیفت افتاد روی زمین برشتاشتی و گفتی=خوب خدارو شکر چیزیش نشده (چند دقیقه بعد) وارد بیمارستان شدی و رفتی به سمت پذیرش و گفتن منتظر بمون تا نبتت بشه و منتظر موندی.......بعد چند دقیقه دکتر صدات کردو رفتی توی مطب ا/ت=خوب مشکل چیه؟ دکتر=خوب شما خیلی ازتون خون رفته و سرتونم آسیب دیده و خداروشکر اتفاقی نیافتاده واگرنه دیگه نمیتونستید راه برید فقط یه مشکلی هست ا/ت=چه مشکلی؟ دکتر=لطفا چیزای اَلکُلی نخورید و زیاد چیزای سرد نخورید یه مدت باید همینجوری پیش برید تا بهتر بشیدو بعدشم شروع کنید به مصرف کردن قرص های اعصاب ا/ت=چرا اعصاب؟ دکتر=شما مشکل اعصاب پیدا کردید با این ضربه ای که به سر شما خورده مشکل اعصاب پیدا کردید ا/ت=درمانش نمیشه کرد؟ دکتر=چرا میشه ولی خیلی باید صبر داشته باشید حرص زیادی مریضتون میکنه ا/ت=باشه خیلی ممنونم لطفا دارو هامو بدید دکتر=بفرمائید از بیمارستان اومدی بیرون و رفتی به سمت لباس فروشی چند تا لباس خریدیو رفتی خونه ی سونگ درو زدی..... ا/ت=سلام سونگ=سلام چی شده ا/ت=هیچی سونگ=بیا تو ا/ت=باشه مرسی وارد خونه شدی ا/ت=من زیاد اینجا نمیمونم من تا غروب اینجا میمونم سونگ=چرا باز چت شده؟سرت چرا خونیه؟ ا/ت=هیچی ولش کن سونگ=باتوام ا/ت=سونگ ولم کن سونگ=خود دانی بیا سرتو ببندم ا/ت=باشه سونگ سرتو بست و توهم رفتی یه دوش گرفتی ولی اصلا به سرت آب نزدی چون سرت بدتر میشد و از هموم اومدی بیرون و لباساتو تنت کردیو رفتی تا با گوشیت ور بری ا/ت=دلم میخواد یکیو بزنم سونگ=ا/ت حالت خوب نیستا ا/ت=عالیه عالیم بهتر از این نمیشم که ا/ت=خودتو کنترل کن خودتو کنترل کن(تو دلت) سونگ=دیوونه شدی باز؟چیکار کردی باز دعوا کردید باهم شما دوتا رو بزار فقط برای جنگ و دعوا نا سلامتی زنو شوهریدا فقط بلدید یا دعوا کنید یا همو بزنید میدونه جنگ راه میندازید هر روز تو خونتون شما دوتا ا/ت=آره آره دوست داریم باهم دعوا کنیم مشکلیه؟ سونگ=آره مشکلیه ا/ت=برو بابا سونگ=برو بابا؟باشه میرم بابا ا/ت=اعصابمو نریز به هم سونگ=ها دیدی اگه همش بد با اینو اون صحبت کنی چقدر آدم حرصش در میاد؟منم مثل توعم تو اینطوری با من حرف میزنی منم اینطوری باهات حرف میزنم شنیدی پچه؟(باخنده)من از اون دوست غیرتی هاما ا/ت=سرم درد میکنه😐 سونگ=نه تورو خدا با کاری که شما کردید پاشه برقصه

عکسی که ادیت زدم خیلی خوشگل شده به انگلیسی هم نوشتم(تاریکی)
و تصمیم گرفتم شرت بزارم شرت پارت بعدی فقط 5 تا لایک بدید امید وارم خوشتون بیاد پارت بعدی دوراهی چه شود
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی ولی چرا اینقدر داد میزنن؟😐😂
داستانتو میخونم و لایک میکنم خیلی قشنگه ، خیلی کاربر خوبی هستی😃✨
میشه یکی به من بگه چجوری باید پارتای دیگه رو پیدا کنم ؟
عالیییی بود عاجوووو❤❤❤❤❤
ج چ: 14
عالیه همش خوندم لطفا پارت ۱۲ بزار
عالی بود آجی
ملسی عاجو😚😚😚
خیلی عالی بود 👏🏻👏🏻👏🏻🌺 منتظر پارت بعدم
ممنونم🎀🎀
عالی بود همزاد عزیزم😉😂♥️
پارت بعدی رو زودتر بزار🤎😉
باشه درستش کردم همین چند دقیقه پیش منتظرم منتشر بشه واقعا لایک ها و کامنت ها بیشتر از اینیکه میخواستم بود واقعا تعجب کردم😐💕💕💕😘😘😘
وای پارت بعدیییییی.خیلی خوبه داستانت😍😍😍😍😍
خوشحالم که خوشت اومده🎈
ترووووجدتتتت پارتتتت بعدددددد