سلام این اولین تست من هست امید وارم از این داستان خوشتون بیاد اول می گم که داستان عاشقانه و رمانتیک و مدرسه ای هستش و این داستان ۹ سال به بالا هستش اگر غلط املایی داشتم ببخشید و اینکه من هر هفته یا هر چهار روز پارت بعدی رو می زارم
از زبون اریکا: داستان از اون جایی شروع شد که من بخاطر لاف زدنام و دروغ گفتنام وارد یه بازی شدم. من توی بازی نقش سگ رو داشتم و اون شاهزاده سیاه بود. 😣(ارایه جان بخشی) اریکا: اونجا رو ببین سان چان! (دوستشه، دختره) لبخندمو داری به نظرت این طوری می تونم دوست پیدا کنم؟ سان چان : احتمالا ! نه ، اریکا. اریکا: هی لااقل یکم درموردش فکر می کردی! تو راه مدرسه بودیم که دوباره گفتم دوست پیدا کردن بخش مهمی از زندگی دبیرستانیه ! سان چان : شاید ولی نباید این قدر به خودت سخت بگیری. اریکا : سخت نمی گیرم 😑اخه این مهمه که تو یه سه سال شاد وشنگول تو بهشت زندگی کنی
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
سلام من پارت بعدی رو نوشتم ولی متاسفانه در حال بررسیه
ادامه بده عزیزم تو میتونی 🥰🥰😘😘😍😍👌👌😉😉😉😉😉😉😉
ممنون حتما 😘
سلام داستانت مثل انیمه اش بود
انیمه اش رو دیدی؟
اسمه انیمه اش دختر گرگی و شاهزاده سیاه هست ....
اره دیدمش فقط می خواستم که اگه بقیه ندیدن داستانش رو داشته باشن و اینکه دارم رو یه داستان دیگه کار می کنم این اولین تست من بود و می خواستم برای بعد یکم بهتر بشم هر موقع پارت اول اون یکی رو گذاشتم اسمش رو می گم تا اون رو هم بخونی