6 اسلاید صحیح/غلط توسط: Lona انتشار: 3 سال پیش 154 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب خب سلاامممم این اولین داستان منه راجب ا/ت و جیمینه بیشتر از ۱۰ تا پارت بعدی رو بزارم مرسییی ♡
اسم شما ا/ت هست و ۲۱ سالتونه و موهای کوتاه لخت دارین قدتون ۱۶۷ هست و اندام لاغر و قوی و زیبایی دارید و در سئول زندگی میکنید و طراح لباس هستید عکس بالا عکس شماست
یواش یواش چشمام باز شد. چقدر خیس بودم ! با تعجب از جا پریدم و یادم اومد دیشب وقتی داشتم میومدم خونه بارون اومده بودو من خیس شدم ولی وقتی اومدم خونه از شدت خستگی با لباس بیرون خوابم برد! دیشب تازه به خونه جدیدم اسباب کشی کردم و رو زمین خوابیده بودم. با خستگی به ساعت مچیم نگاه کردم. ساعت ۹ صبح بود ! پا شدم و رفتم سریع یه دوش آب گرم گرفتم لباسام و عوض کردم و موهام و خشک کردم. رفتم سمت یخچال و بازش کردم و با تعجب دیدم خالیه ! تازه یادم اومد که تازه اومدم به این خونه و فقط وسایلی مثل یخچال و تخت و مبل و اینچیزا هست! با کلافگی رفتم و لباس بیرون پوشیدم که برم کافه. ( عکس لباس رو گذاشتم )
از زبان جیمین : رو کاناپه دراز کشیده بودم و داشتم تلوزیون نگاه میکردم. یهو کوک از نا کجا آباد اومد گفت : جیمین هیونگگگگ یادته گفته بودی اگه برات آب بیارم برام شیر موز میخری؟ الان وحشتناک دلم شیر موز میخوادددد همین الان برو بخرررر 😂
خودم و به خواب زدم و تمام سعیمو کردم که خندم نگیره 😂
کوک که متوجه شده بود بیدارم گفت : هیونگگگ میدونمم بیداری خودتو بخواب نزننن
وقتی دید جواب نمیده یواش یواش شروع کرد مشت زدن بهم منم یهو از خنده ترکیدم گفتم : باشه باشه یکم دیگه میرم 😂 کوکی گفت همین الااااننننن😂 گفتم باشه و پا شدم لباس پوشیدم 😂
یه هودی مشکی گشاد با شلوار مشکی پوشیدم و یه کلاه آفتابی مشکی گذاشتم و یه ماسک مشکی هم زدم تا فن ها نشناسمن و راه افتادم
ا/ت : تو راه بودم و داشتم به سمت کافه میرفتم که چشمم به پوستر بی تی اس واسه کنسرتشون خورد. خیلی دلم میخواست برم کنسرتشون. چند د
ثانیه همینجوری به پوستر نگاه کردم که یهو یکی اومد سلام کرد.
از زبان جیمین : داشتم سمت کافه میرفتم تا برای کوک شیر موز بخرم که یهو یه دختر رو دیدم که داشت به پوسترمون نگاه میکرد . بنظر میرسید خیلی دوست داره بیاد کنسرتمون رفتم نزدیکش و گفتم : سلااامم :)
جواب نداد
یه بار دیگه گفتم سلام ولی بازم انگار نشنید
ایندفعه بلندتر گفتم : سلااامممم
که یهو انگار ترسید و نگام کرد 🥺
بعد چند ثانیه که دید چیزی نیست یه نفس راحتی کشید و گفت : سلام
جیمین : چیزی شده؟ بنظر ناراحت میای
ا/ت اهیی کشید و گفت : خیلی ناراحتم که نمیتونم بدم کنسرت بی تی اس
جیمین از پشت ماسک لبخندی زد و گفت : اسمت چیه؟
اسمم ا/ت هست
چه اسم قشنگی، چرا نمیتونی بری کنسرت؟
تازه اسباب کشی کردم و سرم خیلی شلوغه. همین الانم یه عالمه سفارش لباس دارم که باید بهشون برسم.
ا/ت خواست ادامه حرفش رو بزنه که یهو یکی سریع دوید کیفش و دزدید !
ا/ت خیلی محکم افتاد زمین جوری که سرش خور به زمین و خون اومد ! سریع رفتم پیشش و بلند گفتم ا/ت خوبیی!؟
ا/ت هیچ اهمیتی به حرفم نداد و داد زد : طرح هام ! و پاشد و دوید دنبال دزده!
با تعجب نگاهش کردم ! پیش خودم فکر کردم اگه چیزی بشه چی؟ و منم سریع دویدم دنبالش ! خیلی سریع بودن ولی بازم سریع دویدم
ا/ت نزدیک دزده شد و دستش و گرفت و دو نفری افتادن. ا/ت سریع کیفش و برداشت و به دزده نگاه کرد و یهو ترس کل بدنش و گرفت با صدای لرزون و ترسیده گفت : توماس !؟
توماس یه لبخند وحشتناک زد و شروع کرد به زدن ا/ت !صورت ا/ت پر خون شده بود منم سریع خودمو رساندم و سپر ا/ت شدم ! توماس با تعجب گفت تو دیگه کی هستی مزاحم ؟ به ا/ت نگاه کردم و که خیلی ترسیده بود. دست ا/ت رو گرفتم و داد زدم بدو ! ولی بنظر میرسید که پای ا/ت آسیب دیده ! پس یه دستم و گذاشتم زیر کمرش و یه دستم و زیر پاهاش بلندش کردم با تمام ساعتم دوید!
خب بچه هااا پارت اول تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه
اینم بگم که جیمین ماسک زده و صورتش معلوم نیست واسه همین ا/ت هنوز نمیدونه که این جیمینه
لطفا نظرتون رو بگین و لایک کنید
ممنونن
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
آجیی بهار تویی؟
اجی بهار خودتی ؟
وایی تو ام بهارو میشناسی!؟
اکش پریده گمش مردم
عه اجی تویی که😂
اهوم 🎵💜
بچه ها یکی پارت 3 رو به من معرفی کنه
سلام هنوز نداشتم احتمالا چند روز دیگه میزارم ♡
عالییی بود هانی☺✨😙🍯
مرسی قشنگمم ♡
آقا عالی بود کیف کردم🚶
مرسییی
میشه پارت بعد رو بزاری خیلی قشنگ بود
منتظرم 😊😍
وای باشه یکم دیگه لایکا بیشتر بشه حتما میزارم ❤
خیلی قشنگ بود ادامه بده لطفا 😊👌🏻
وای مرسی حتما 🥺❤