بخاطر تاخیر و همچنین شروع مدارس متاسف و تسلیت میگویم😂
یک هفته از اومدن دخترا به قصر کاترین میگذره و تو این مدت فقط میرا و سویی داشتن گیس های همو میکشیدن😐
«ساعت ۸ صبح»
همه با حالت ناجوری رو تختا خواب بودن که کاترین با یدونه از اون بوق ها(برای ورود یه شخص مهم میزنن و خیلی هم درازن😂🎺)اومد داخل و با تمام قدرت صداشو در آورد😂🔊
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
گایزا😐
شماها خیلی بدین😢
نه لایک میکنین نه کامنت میزارین...
حتی تعداد انجام شدن تستامم خیلی کمه😢
من بخاطر درس و افسرده گیم حالم خیلی بده ، از یه طرف بهترین دوستمو از دست دادم و از یه طرف دیگه هم حال جسمیم بدع😢😭💔نمیتونم غذا بخورم و خواب درست و حسابی نداریم😭💔
لطفا اگه میشه یه ذره اندازه یه سر سوزن خوشخالم کنین و به فکرم باشین😢💔
به هرحال اگه این وضعیت اینطوری پیش بره هم من از تستچی میرم هم داستانمو نصفه ول میکنم
وای نه آجی🥺
من عاشق رمانت بودمممم😢
منم افسرده شدم:″(
هعیییی اجی😐
داستانمو حذف کردن😐
نمیدونم چمه اصن:/
اصن افسرده شدم=|