سلام خوبید خوش اومدید ب ی پارت جدید خب از اونجایی ک مدارس باز شده و این داستانا من مجبورم هفته ای فقط یه پارت واستون بذارم و شاید بیشتر طول بکشه و خب قطعا حجم داستانم کم کردم شیش اسلاید بیشتر نیست ک بتونین بخونید و خودم هم واسه نوشتن به مشکل بر نخورم خب ببخشید اگه غلط دارم کیبردم خرابه واقعا شرمنده حتما لایک کنید کامنت یادتون نره بوس بهتون🌹🌺🌸♥ 💟😍😘
خب بچه ها اول از همه قبل اینکه برید داستانو بخونین حتما بالا رو بخونید مرسی♥💋
از دید ماریا: اوه جک چقدر خوبه ک الان همه چیز روبه راه و حاله همه خوبه
جک: اره خیلی خوبه و از همه مهم تر اینه ک من تورو دارم♥
ماریا: خیلی دوست دارم جک ببخشید ک همش اذیتت میکردم من خیلی متاسفم...
جک: عشقم ناراحت نباش دیگه همه چیز تموم شد الان ی روز و زندگیه جدیده همه گذشته رو فراموش کن...
ماریا: گونشون بوسیدم.. جک من خسته شدم بیا بریم داخل...
جک: باشه حتما...
ادرین: مرینت استراحت کن نباید خسته بشی دکتر گفته استراحت کنی من میرم ک راحت باشی..
مرینت: ادرین باور کن من حالم خوبه الان دارم استراحت میکنم... «ادرین داره بلند میشه ک بره بیرون» دستش رو گرفتم... ادرین میشه نری من دوس ندارم اینجا تنها بمونم دلم میخواد همیشه تو پیشم باشی... ادرین: تعجب کردم اما گفتم... باشه مرینت هرجوری ک تو راحتی عزیزم... مرینت: ادرین میشه پیشم بخوابی؟ ادرین: البته رفتم روی ت.. خ.. ت و مرینت توی... ب.. غ... ل.. م خوابید منم سرمو گذاشتم رو بالشت و خوابیدم خیلی خسته بودم...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
داستان رو عاشقانه کن
حتما♥
ج چ بنویس
ج چ نمیدونم مفقط زود تر تمومش کن که منتظر نمونیم
باشه این داستانو زودتر تموم میکنم اما اون یکی داستان جدیده رو توی عید مینویسم مرسی بابت نظر لاوم♥🌹
بقیهههه نظر بدین پارت بدهههههه
بقیهههه نظر بدین پارت بدهههههه
دو هفته گذششششتتتتتتت
سلام سرم خیلی شلوغ بوده قول میدم امروز واستون میذارم پارت بعدی رو