
سلام دوستان خوب قرار شد من یه داستان جدید بنویسم براتون و این پارت معرفیش هست و میخام در موردش بهتون بگم

خوب دوستان اسم داستان جدیدم هست میراکلس ؛ عشق پنهان و این داستان کلا سناریوش با داستان قبلیم فرق میکنه و خیلی باهال تره و هیجانی تره و قراره شاهد کل اتفاق خفن و باهال باشیم من این داستانم رو بعد اینکه همه تست هام برن روی صفحه اصلی شروع میکنم و یه ۳ یا ۴ تا تست موندم که همچنان روی صفحه اصلی قرار نگرفتن

خوب من در مورد داستان هم اشاره بکنم که من میراکلس رو میخام کلا باز نویسی کنم یعنی ممکنه کلی شخصیت اضافه بشه کار بعضی از شخصیت ها فرق کنه و..... اما من فعلن شخصیت های اصلی رو میگم و از زبان خودشون معرفی شون میکنم اما در اسلاید بعدی و این اسلاید خاستم بگم که تعداد قسمت های این داستان احتمالا یک فصل ۲۵ الی ۳۰ قسمت باشه و مثل داستان قبلیم نیس که دو فصل باشه البته بگم که شاید بیشتر هم شد .

ادرین : سلام من ادرین اگراست هستم. ۱۵ سالمه و پدر و مادرم هر دوشون طراح مد هستن ولی متاسفانه مادرم رو از دست دادم و با پدرم و خدمتکارمون ناتالی زندگی میکنم . و دوستان زیادی هم ندارم جز یکی ( کلویی بوژوا ) و معمولا بیشتر وقتا تنها هستم و تا راهنمایی رو توی خونه درس خوندم .و بگم که خودمم مدل هستم خوب دوستان شخصیت ادرین زیاد فرقی نمیکنه ولی یه تغییراتی نسبت یه خود انیمیشن داره که در طول داستان خواهید فهمید .

مرینت : سلام من مرینت دوپن چنگ هستم . ۱۵ سالمه ؛ تک فرزند هستم و پدر و مادرم صاحب کارخونه های زنجیرهه ای شیری پزی دوپن هستن و وضع مالی مون هم عالیست ( وضع مالی شون خوبه اما نه در حد خانواده اگراست ) و دوستان خوب و زیادی دارم که همیشه بهم کمک میکنن. و اینکه بگم من یه خواهر داشتم که موقع بچگی دزدیده شد. خوب دوستان شخصیت مرینت کاملا برعکسه و بقیه رو هم در داستان خواهید فهمید .

خوب حالا یه تریلر از داستان : از زبان مرینت : بعد اینکه ماجرا رو شنیده بودم هم هنگ بودم هم خوشحال ولی نمیدونستم چطور بروزش بدم که صدای زنگ در اومد و ناتاشا در رو باز کرد و منم بلند شدم و بدو بدو رفتم سمت در که ....... از زبان ادرین : بعد اینکه از ماشین پیاده شدم یه پیرمرد رو دیدم که تمام وسایل هاش ریخته رو زمین و کمرشم هم درد میکنه نمیتونه خم شه و منم رفتم کمکش که ........... از دید ادرین : نگام توی نگاش گره خورده بود و نمیتونستم نگاش نکنم اون واقعا عالی بود که با صدای نینو به خودم اومدم و دیدم مرینت و بقیه میپرسن کجایی که گفتم هیچ جا ! از زبان مرینت : نهههههههه کت نوار ! پشت سررت ...

خوب دوستان اینم از معرفی داستانم امیدوارم که ازش حمایت کنین عین داستان قبلیم و حتما بخونیش چون توی این داستانم اکشن عاشقانه هست و مثل داستان قبلیم خیلی عشق اینا نیست و کمتره خوب بزنین اسلاید بعدی ..
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
به نظر فوق العاده است
زودتر شروع کن دوست دارم داستانت رو بخونم
👍
چ جالب
قشنگه ادامه بده
حتما
خوبه اینو ادامه بده
Thankful
با اینکه اسم داستانت مثل داستان قبلی منه ولی اشکالی نداره.داستان من رو هم بخون.خیلی قشنگ بود.ادامه بده.
عه ببخشید
من چند تا اسم توی ذهنم بود ولی همین بهترینشون بود
و حتما