
این داستان از زبان گربه سیاه است از اندیشه ها ی پنهانش
از زبان ادرین :پلگ پنگجه ها خاموش ؛ عجب شرور سر سختی بود. از زبان پلگ: این مبارزه باعث شد گرسنه بشم من می رم یه چیزی بخرم تو چیزی نمی خوای ؟ ادرین:نه ممنون خودت بخور.پلگ: هر طور راحتی. ادرین رفت و روی تختش دراز کشید و توی افکارش غرق شد. ادرین:بازم نشد چرا نمی تونم مگه گفتن اینکه دوست دارم چقدر سخته، اه من چقدر احمقم. هنوزم انعکاس نوری که تو چشماش و بهم نگاه می کنه رو حس می کنم وای که چقدر اون لحظه شیرین . پلگ: ادرین، ادریییین.

ادرین:چیه چی شده پلگ ؟پلگ: کمنبرم تموم شده😭.ادرین:چی! یعنی بخاطر این منو از رویای قشنگم بیدار کردی؟؟پلگ: رویای تو مهم یا پنیر عزیز من. ادرین: پلگ تو چته؟ خیل خب بیا توی کشو هست.پلگ: وای اصلا اینجا رو فراموش کرده بودم.ادرین: خدا رو شکر مشکلت حل شد. ادرین رفت و روی صندلی نشست و تا عکس لیدی باگ رو تماشا کنه.ادرین: پشت اون نقاب کی پنهان شده خودت رو بهم نشون بده لطفا.

خونه ی مرینت: تیکی: هی مرینت توجه کردی کت نوار حالش خوب نبود. مرینت درحال طراحی کلاه ادرین گفت:واقعا چرا؟ تیکی:مرینت اصلا فهمیدی چی گفتم.مرینت:هان،چی،اهان اره،اره نه بابا فکر نکنم چیزیش باشه شاید یه مسئله ی شخصی.تیکی: نمی دونم شاید.

صبح ساعت 8 خونه ی ادرین: ادرین:خب من رفتم ناتالی از طرف من از پدرم خداحافطی کن.ناتالی: امروز باید بری......ادرین: اره می دونم.ناتالی: پس خوش بگذره.ادرین با خودش گفت:امیدوارم. چند ساعت بعد: ادرین: و بازم یه شرور پلگ پنجه ها روشن. وبازم 1ساعت بعد: کت نوار:اینم از این و دوباره ما بردیم بانوی من. لیدی باگ:ما محشریم معلوم که می بریم.کت نوار:البته من و تو باهم یه گروه کاملیم.لیدی باگ:یه سوال دیروز به نظر خوشحال نمی اومدی؟کت نوار:خب.....لیدی باگ:خب،چی؟کت نوار:هیچی یه مسئله ی شخصیه.لیدی باگ:خیل خب خداحافظ.کت نوار:خداحافظ.

خونه ی مرینت: مرینت:تیکی خال ها خاموش.تیکی:درمورد گربه سیاه حق با تو بود مرینت.مرینت:خب اره ولی از یه طرفی حق با تو بود ما با هم دوستیم باید میفهمیدم که کت ناراحت.

خونه ی ادرین: ادرین:نتونستم بهش بگم چرا اخه من که خوب حرف می زنم انگار هیچ وقت نمی تونم حرف دلم رو بزنم.پشت اون نقاب پشت اون چشما کی پنهان شده بلاخره می فهمم؟😢💕💕💕
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (1)