
من آمده ام وای وای من آمده ام عشق فریاااد زند من آمده ام که شهر بیداد کنم دینگ دینگ بقیه ریتم با شما😂
ریتم تموم شد و همه روی زمین نشستم دیگه چون این رقصش خیلی سنگین بود خوب خوب الان یک ماه میگذره و ۱۱ ماه دیگه ما باید بریم سر امتحان نسبت به اولین بار خیلی هماهنگ شدیم و رابطمون با همدیگه خیلی بهتر و نزدیک تر شده،با لباسم عرق گردنمو گرفتم و نشستم و گفتم اووف خیلی سخت بود اما خیلی زود یاد گرفتیم باید اینو جشن گرفت همه خندیدن و روی زمین پخش شدن من که انرژی گرفته بود بلند شدم برای همشون آب اوردم خواستم آب بخورم که
مدیر رقص اومد و ما همه به احترامش خودمون رو جمع و جور کردیم و بلند شدیم و سلام کردیم یه گوشه جلوش نشستیم و اون گفت:دخترا کارتون فوق العاده هست واقعا عالیه و خیلی تمریناتتون عالی داره پیش میره راستش می خواستم یه چند روزی به خاطر اینکه از برنامه جلوییم بهتون یه پیشنهاد بدم هم خستگیتون در میره و هم هواستون بعدش بیشتر جمع تمرین میشه همه منتظر و ذوق زده به لبش نگاه می کردیم و منتظر بودیم حرفش رو بزنه
اون هم با لبخند ادامه داد نظرتون چیه برای یک هفته با اعضای بی تی اس برید مسافرت البته اونا کنار دریا کنسرت آنلاین دارن و نیاز به نیرو برای رقص با آهنگ ON دارن گفتم هم براتون استراحت میشه و هم هواستون بهتر جمع میشه و به فایدتونه که کار گروهیتون رو قوی تر کنید با اینکه الانم خیلی عالیه ولی بهتر از این هم میتونه بشه هممون با ذوق قبول کردیم و این خیلی عالی بود
بعد حرفش خدافظی کرد و ما رفتیم خونه زود کار هارو تقسیم کردیم و همه رفتن سر کار هاشون ساعت ۴ ظهر بود و قرار بود بلیط هواپیما ساعت ۹ شبه و همراه بی تی اس هم بود همه تا ساعت ۸ آماده بودیم دنبالمون ماشین فرستادن و همه ما شیک و پیک رفتیم سوار ماشین شدیم و رسیدیم فرودگاه همه دم در بودن و ما کنار هم بودیم همه عکس و فیلم میگیرفتن و بی تی اس هم کنارمون بود تا اینکه سوار هواپیما شدیم
تو هواپیما گفتن کمربند ببندیم و اینا چون هواپیمای خصوصی بود و خیلی راحت بودیم همه پخش بودیم شربت اوردن تو هواپیما ما دخترا بازی جیغ و رقصیدیم پسرا هم نگاه می کردن و اوقاتی با خنده اوقاتی هم همراهی می کردن تا رسیدیم به جزیره مورد نظرمون
همه چی عالی بود و قرار بود یک روز استراحت کنیم بعد روز بعد بریم سر رقص چون ساعت ۱۲ شب رسیده بودیم زود همه دخترا تو یه اتاق رفتیم و پسرای بی تی اس هم رفتن داخل یه اتاق.صبح فرداش همه با هم بیدار شدیم چون ساعت ۷ بود و هوا عالی بود همه خواب بودن برای همین یه لباس مناسب پوشیدم و رفتم لب دریا و جلوش نشستم و بهش نگاه می کرد تا اینکه حضور کسی کنارم رو حس کردم دیدم تهیونگه لبخند زد و به دریا نکاه کرد و گفت صبح بخیر توت فرنگیه سحرخیز خندیدمو گفتم همچنین ته ته خندید و گفت دریا خیلی قشنگه و هوا عالیه منم بهش نگاه کردم و به تایید حرفش لبخند زدم و به دریا نگاه کردم که تهیونگ رو حس کردم میخواد حرفی بزنه نکاهش کردمو و گفت ته ته بگو چی تو دلته اونم یکم نگام کرد و گفت راستش ما چند ماهه با هم آشنا شدیم گفتم دو ماه و نیم گفت خوب راستش ا/ت
ا/ت اوایل موقع هایی که دیدمت یه حسی بهت پیدا کرده بودم اما میگفتم نه الکیه حتی داداش هام هم فهمیده بودن یک ماه گذشت و حس من عمیق تر شد راستش فکر نمی کرد یه روز عاشق توت فرنگیه خجالتی بشم اونم من تا دو هفته پیش با آر ام در میون گذاشتم و اونم بهم راه حل داد بعد با جونگ کوک و جیمین هم حرف زدم اونا هم هی می گفتن ببرش رستوران سوپرایز کن منم میگفتم نه و اینا ولی اصرار داشتن خلاصه سرت رو در نیارم که دیدم الان چون تنهاییم بهترین موقعیته و باهات در میون گذاشتم اجبارت نمی کنم اما واقعا حسم بهت عمیقه ا/ت میخوام فکر کنی درست و حسابی و بعد جوابتو بهم بگی برگشت طرفم و خواست حرفی بزنه که وقتی دید صورتم از خجالت
از خجالت قرمز شده خنده بلندی سر داد و هی کر کر میخندید منم با خجالت سرم پایین بود که تهیونگ یکم آروم گرفت و جلوم نشست و دستام رو گرفت و گفت ا/ت من واقعا دوست دارم باور کن نگاهش کرد و ادامه داد فکر کن و بهم خبر بده یکم اون پا این پا کردم بعد زوم بلند شدم و با تته پته گفتم میگم تهیونگ من من برم برم پیش لیسا و و و دخترا تنهان گن...اه دارن من من رفتم اونم خندید و گفت برو همین که گفت
همین که گفت انگار مثل ماشین مسابقه ای تند دویدم سمت هتل و نزدیک اتاقم بودم که جین رو دیدم یکم چشماشو مالید و گفت توت فرنگ تهیونگ رو ندیدی بیدار شدم نبود منم زود گفتم لب دریاس و رفتم داخل و محکم درو بستم اینقدر صورتم قرمز بود که وقتی درو بستم چشمام بسته بود و وقتی باز کردم دیدم همه دخترا نشستن تا دیدن منو محکم زدن زیر خنده و هی مسخره که شبیهه توت فرنگی شدی و قرمزی و اینا نمیدونستن بی تی اس توت فرنگی صدام می کنن برای همینه مثلا برام دنبال لقب بودن
بعد خنده لباس عوض کردیم و رفتیم پایین جلوی دریا صندلی چیده بودن گارسون ها و بی تی اس هم آماده منتظر ما بودن با دیدن تهیونگ دوباره گونه هام داغ شدن و سرمو پایین اوردم و با دخترا نشستیم سر میز وقتی دیدن که بی تی اس توت فرنگی صدام می کنن تعجب می کردن اما جونگ کوک با خنده توضیح داد و اونا هم خواستن بگن چرا اونا هم میخوان توت فرنگی صدام کنن به خاطر مساله صبحی اما من جلوشون رو گرفتم و دهن سوری یکی از دخترا رو گرفتم و گفتم جان من نگین
حالا پسرای بی تی اس اینقدر کنجکاو شده بودن که هرچقدر خواستن از زبون دخترا حرف بکشن نشد که نشد
ببخشید اگه تهیونگ گذاشتم چون تعداد رائ هاش بیشتر بود و هم از نظر من که الان پی بردم عاقلانه تر بود واسه همین میخوام کسانی که اسم پسرا مثل جین و جیمین و کوک و بقیه رو اوردم حقشون ضایع نشه میخوام یه سوپرایزی کنم که حتما خوشتون میاد بدرود عاشقتون کامنت کنین که خوب بود یا بد در ظمن میخوام یجور ببندم این فصل رو بعد بریم فصل بعدی نظرتون چیه راستی قبلا هم پرسیدم دوباره میپرسم ا/ت بره ایران یا نه؟چون کم کامنت کردین واسه همین دوباره می پرسم لطفا زود بگیددد ممنونننن
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نره ایران
نره ایران
نره ایران
چرا پارت بعد فعلا نیومده 😭😭
تو رو خدا بقیشو بزار😭😭😭😭
مممنونننن😍😍😍
بقیشو گذاشتم تو برسی هست
خواهش گلم
مثل همیشه عالیییی ❤❤❤❤❤
عالی بود راستشو بخوای داستان تا پارت قبلی یکم مسخره بود ولی این پارت خیلی خوب بود اصن حرف نداشت لطفا ادامه بده و اینکه بره ایران بعد تهیونگ به خاطر اون بره ایران 🙂
لطفا یه سری به داستان منم بزن😁
عالی بود
نه برنگرده ایران
💜💜💜💜
خیلی داستانت عالیه ولی دیر میذاری و کم لاقل دیر میذاری یکم بیشتر بذار لطفاً بعد ا/ت ایران نره اینم نظرم🙃عالی بود♥️
اره با تهیونک بره ایران!تا به صورت رسمی خاستگاری کنه!
اینطوری خوبه !
داستانت قشنگه!
ولی اسم عضای گروهتون و اسم گروهتون را هم بگو(گروه دخترونه عه)
راستی جیمین نزار!🤣🤣🤣🤣
من جیمینو دوست دارم نمی خواد بزاری 😂😂😂😂
شوخی م یکنم ! ولی زیاد با جیمین عاشقونه نباشه !😂🤣😂😂😂😂😂😂
💗🤩🤩🤩🤩💗💗💗
موفق باشی
لطفا نگو اره
اول بگو نه گفت چرا بش بگو چون خودش به خطر میوفته اگه ازدواج کنه بی تی اس نابود میشه
و اینکه ایرانی
بعد یکم رمانتیک پیش برو افسردگی بگیر و..
بعد دوباره بهت میگه یکم عصبی شی بگی غیر ممکنه و..
بعد یکم نرم شی و از حرفت بیای پایین
با خانواده تصویر حرف بزنی مثلا کره ای بلد نبودی و ار ام بیاد برا ترجمه و بعد فقط قرمز نشی هم سرخ شی هم گری کنی بشی مربا😂
این تا اینجا جای تهوینگ ا/ر بزار که هر کی بایست خودشو بگه
ممنون گلم از داستانت
اینم ایده
فایتینگ
تازه مثلا خانواده اش بگم نه با اعتماد به نفس بیای بیرون با گریه برگردی خونه و مثلا یه بیماری قبلا داشتی یهو اود میکنه یهو غش میکنی و میاد دنبالت تو بیمارستان بهش میگی بله چون عدالت میده و بعد توهم بزنی که پیشته
بعد از یه برنامه بلیت کنسرت ببری برای اما وقتی همه مردم از جا پاشدن و رفتن جلو تو روی عقل ترین صندلی گریه میکنی
میاد پیشت چون توجه اون بهت جلب میشه نگران میشی
بهت بگه با گریه خانواده قبول کردن
و واقعا دوست داره بعد وسط کنسرت ازت خواستگاری کنه اینبار پاشی وبقلش کنی
و آروم تو گوشش بگی اره
خب اگه خوبه بگو تا آدامه شو هم بگم
نه اینکه برای ایرانا بگو ملیتت کره ای نیست
باهال میشه تست منم بخونید