چند بیت

عارفی گفت:( آنچه از که از سر,گذشت شد سرگذشت حیف که بی دقت گذشت. تا خواستیم یک دو روزی فک کنیم بر در خانه نوشتند درگذشت).

#عشق خام بودم پخته شدن سوختم تا روش عاشقی آموختم.

چه ها با جان خود کردم، به دور از رخ جانان خود کردم ، مگر دشمن کند این ها ، که من با جان خود کردم، طبیبم،،، طبیبم گفت:درمانی ندارد درد مهجوری، غلط می‌گفت خود را کشتم و،،، درمان خود کردم:(؛

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی ، عهد تابستان از به که ببندی و نپایی:) ‌دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم ، باید اول به تو گفتن که ، چنین خوب چرایی؟

به جهان‌خرم ازآنم که جهان خرم ازاوست. عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازاوست. به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست. به ارادت بکشم درد که درمان هم ازاوست.

هردم،درد پی دردی ای سال با این تن ناتوان چه کردی ای سال! رفتی یو گذشتن تو یک عمر گذشت صد سال سیاه برنگردی ای سال!

اگر کوه ها کر نبودنند، اگر آب ها تر نبودنند،اگر باد می ایستاد تو را می‌توانستم ای دور ،ازدور،یک بار دیگر از دور ببینم.

امیدوارم خوشتون آمده باشه لایک و کامنت فراموش نشه کیوت هام🤍♥️