عشق بی پروا ۵(اکسو)

(از زبان یورا) داخل آشپز خونه بدوم که مریس اومد خواست ب.غلم کنه منم پارچ آب یخ رو ریختم بش .. کریس:آخ یخ کردمممممم... یورا:میخوای گرمت کنم... کریس :آره بیا ب.غلم تا گرم شم (یورا آب نسبتا داغ رو میریزه رو کریس)کریس:دیگه مهربانی تعطیل..... یورا:هویییی بزارم زمیننننن ..... کریس :باش اما تو اتاق 😈.... یورا: یا میزاریم زمین یا هرچی دیدی از چش خودت دیدی .... کریس:تو شرایط ی نیستی بخوای دستور بدی .... یورا: غلط کردم لطفا بزارم زمیننننن😭.... (از زبان آنا) تو حیاط بودم که یکی گذاشتم رو کولش و بردم تو اتاق.... آنا:هویی یابو چه خری هستی تو(در واقعیت یابو تیکه کلام من و آنا هست😂😐)... لی :تا چند دقیقه دیگه میفهمی باید درس حرف بزنی ... آنا:ب ب برو عقب... لی:همممم نه

(از زبون رز) داشتم تلویزیون میدیدم که شیومین خاموشش کرد. رز: په مگه... شیومین : بهتره نگی بیا بریم بیبی ... رز:یاااا دیگه دارم میترسما چه مرگته تو ... شیومین : نترس عادیه بریم تو اتاق.. رز :جیغغغغغغ... شیومین:فقط داری گلوی خودت رو پاره میکنی 😐.... رز:خو چیکار کنم .... شیومین :بیا بریم تو اتاق..( از زبون اما) شارژ گوشیم تموم شد رفتم بزنمش شارژ دیدم یکی در اتاق رو بست... اما:چه مغز خ*ر خورده ای این کار رو کرد.. تائو: مراقب حرف زندنت باش ... اما:یاااا چته تو.... تائو:میفهمی 😈.. (از زبون دویونگ) داشتم به گلا آب میدادم که بکهیون گفت زیاد کار نکن خسته میشی... دویونگ:خسته شدم که شدم ب ت چ ... بکی:چون به یه بدن سالم نیاز داری چاگیا... دویونگ:یاااا حرف دهنت رو بفهم .... بکی :همممم به نظر میرسه آماده ای پس دس به کار شیم بریم تو اتاق.... دویونگ: من با تو بهشتم نمیامممم

(از زبون یون هی ) داشتم لاک میزدم که لوهان اومد تو.. یون هی : می خوای برات بزنم ‌..... لوهان: از این حرفت پشیمون میشی😈😈😈 یون هی: یا برو نزدیک من نشووووو .... لوهان: خب خب خب (خب پسرا دخترا رو در حد م.رگ ترسوندن و اومدن بیرون به جز ماهی 😈😂)(از زبون ماهی ) از خواب بیدار شدم دیدم لباس تنم‌ نی ... ماهی :یا پسرا ک فقط نمایش بازی کردن ولی چرا من لباس تنم نی شاید خدم در آوردم هوا گرم بوده .... لونا: دخترااااااااااااا ..... همه دخترا باهم:دردددد .... لونا: شعورتون تو حلق سهون... سایکا:حالا که اسمش رو آوردی اون چانیول خ*ره منو ترسوند .... بقیه دخترا: آره دوستاشم مارو ترسوندن ... یورا: اما چرا... ماهی:..... ماجرا رو تعریف می کنه.... جیهون:چی دخترهی &&&& چرا به ما نگفتی .... ماهی : وقت نکردمممم ...... یون هی:الان می.کشمت.... مین سو : اینو بزار واس بعد باید پسرا رو بک.شیم

لونا: اول خودم دست ب کار میشم ...‌ ماهی:آیییی ..... سایکا:چته تو .. ماهی:کمرم در حد م.رگ کای درد می کنههههه ..... لونا: پس ت بشین خودم حساب هم کای هم سهون رو میرسم .... لونا :سهوننننننننننن ..... سهون : آروم باش بابا کر که نیستم گلوت رو پاره نکن حالا چته...... لونا: میشه بیای تو حیاط ... سهون :اوک.... (لونا سوار ماشین میشه و میوفته دنبال سهون بدبخت).. سهون: ترمز بگیر اکه ندوم ماشین زیرم میگیرههه بسههههه...... لونا:پس یا بدو یا بزار ماشین زیرت بگبرهههه..... سهون: بس کن اومدیم تو خیابوننننن .... لونا :مهم نیس ....... (گوشی لونا زنگ میخوره) لونا:الو ..... جیهون: لونا خیلی دیگه دور شدی برگرد .... لونا:اوک... سهون: نکه دار سوارشم ..... لونا :پیاده بیااا

(و به این ترتیب پسرا رو راهی بیمارستان کردن😂😂😂)... خب تموم میدونم کمتر از همیشه شد ولی دبیر ریاضی هنوز هیچی نشده میخواد امتحان بگیره باید بخونم

ناظر منتشر کن چیز بدی نداره🥑🥑