هعی هعی درستون شرو شروشد؟ مال ما نه
رو نیمکت کنار ادرین نشستم گفت پدرم هویتا رو فراموش کرده // واقعا؟//اره مری جون یهو کلویی پرید وسط گفت ادرین جووونمم چرا اینجوری میکنی مگه من عشقت نبودم؟ // ادرین این چی میگه خیل خو حالا که اینجوری شد من نمیخوام ببینمت// با گریه میدویدم که یکی گفت مرینت نههههه برگشتم و گفتم چیشده دیدم کت پنجه برندشو زد به اکوما گفتم اطراف من افتابی نشو برو // کلویی میخواست ازمون انتقام بگیره میدونست قراره بدجور دو طرفه اسیب ببینیم من هنوز باهات نبودم قربونت برم (منحرف نشو جایی با هم نرفتن خدایی) // مشکل اینجاس دیگه نمیدونم هیچ وقت بهم راستشو میگی یا نه // من هیچ وقت بهت دروغ نگفتم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالی بود پارت بعدی