عشق بی انتها🐞پارت اول

(علامت مرینت و لیدی:🌹 تیکی:🐞 آدرین و کت:🐾پلگ:🐱) 🌹سلام من مرینت هستم امروز روز اول مدرسه بود برای سال ششم با کلویی بورژوا هم کلاس بودم اون یک دختر خودخواه و لوس هست. امسال یک هم کلاسی جدید داشتیم اسمش سانایی یائویا هست

بنظر میرسه دختر مهربونی باشه *هم نیمکتی من بود*امروز شروری ظاهر نشد اوو! یادم رفت بگم من همون لیدی باگ و نگهبان معجزه گرها هستم. دیگه دیروقت هست باید بخوابم شب بخیر👋

*فردا*🐞مرینت بیدار شو 🌹وای نه مدرسم دیر شده. دم در مدرسه آدرین رو دیدم بازم دست و پام رو گم کردم و به تته پته افتادم خلاصه سلام کردم و رفتم سر کلاس. دیدم که کلویی و سانایی با هم درگیر شدند.

رفتم و از سانایی جلوی کلویی دفاع کردم سانایی ازم تشکر کرد و رفتیم سر جامون نشستیم. بعد از کلاس وقتی داشتم با تیکی صحبت میکردم متوجه شدم سانایی گریه کنان رفتم سمت دستشویی نتونستم جلوش رو بگیرم

متوجه شدم که یک آکوما داره سمتش میره . یک جا قایم شدم و تبدیل به لیدی باگ شدم🐞

پایان پارت اول 🌹خوب بود؟🌹