قصه ی عشق ما p³

یونگی : من میرم بخوابم ا/ت : باشه 😉منم میرم وسایلم رو بذارم یونگی : ۲ تا کمد داره یکیش مال من ا/ت : باشه ( بعد چند ثانیه ) جونگ کوک : هیونگ ببخشید هیونگ غ*ل*ط کردم یونگی : ندویین الان میخورید به یه جا تهیونگ : وایسا اگه بگیرمت یه کتک حسابی میزنمت

ا/ت : چی شده مگه ؟؟ تهیونگ : اگه دیگه به اون دست بزنی یونگی : به چی ؟؟؟ کوکی : بیاین نشونتون بدم تهیونگ : جرات داری دوباره بهش دست بزن { ۴ تایی میرین تو اتاق البته با دعوای کوک و ته } ا/ت و یونگی : این یونتانه ؟؟ تهیونگ : اره ولی ا/ت تو از کجا میدونی اسمشو ؟؟

ا/ت : خب.. من و دوستم هر دو ارمی ایم 😁😄 یونگی و کوک و ته : جااااااااااااااااااااااااان ا/ت : آره تهیونگ : خوشحالم کوکی : منم یونگی : من خوابم میاد ا/ت : 😄😅

کوکی : خب...اماده شید ا/ت : برای چی ؟؟ کوکی : برای فعالیت های روزانه ی اردو تهیونگ و ا/ت : هورااااااااااااااااااا یونگی : من خوابم میاد تهیونگ : هیونگ..... ا/ت : 😁 ( بعد ۲۰ دقیقه ) یونگی : من امادم ته و کوک : ما هم یونگی : ا/ت کو ؟؟؟ کوکی : الان میاد ا/ت: من آمادم خوبه ؟؟ کوکی و ته و یونگی : عالی👌 ا/ت: 😍

استایل هاتون 👆👆

تامام تامام