سلام و درود بر شما دوستان عزیز. متاسفانه بخاطر کم طرفدار داشتن رمان روح های شجاع نمی نویسم. بجاش این رمان رو می نویسم یعنی من هیچوقت نمی بازم
طوفان شدیدی می آمد.
مرینت تو خونه ی خودشون بود که یک هو صدای زنگ به گوشش رسید.
رفت درو باز کرد و دید آلیا ست که با یه کیف بزرگ اومده اونجا.
مرینت:ا آلیا تویی مثل موش آب کشیده شدی دختر بیا تو.
آلیا:😅 آره بخاطر این طوفانه . ممنون.
مرینت:تو اون کیف چیه؟
آلیا:راستش خودمم نمی دونم تو پارک پیداش کردم گفتم بیا مش اینجا با هم بازش کنیم ببینیم چی توشه.
مرینت:فکر نمی کنی این دزدیه؟
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
سلام کسی میدونه چطوری تستی که متشر شده رو از دسترسی شخصی به عمومی تغییر داد ترو خدا اگر میدونید بگید