روزی برای زندگی پارت 3

گفتم=راستی پریا کو گفت تو رفیقشی از من می پرسی گفتم به منم نگفته حالا بعد دانشگاه یه زنگ بش می زنم دانشگاه تموم شد.....

مانلی =الو پریا پریا=الو چیه مانلی=کجایی پریا=خونه مانلی=په دانشگاه چرا نیومدی پریا=ا*ح*م*ق مگه دیروز بت نگفتم صبح میخوام برم فرودگاه استقبال خالم مانلی =راست میگی یادم نبود ببخشید حالا خوبی پریا=به لطف تو خداحافظ مانلی=خداحافظ

پریا هم جدیدا بی اعصاب شده (بااخم) البته به خودم رفته (باذوق و خنده) اززبان پریا=صبح رفتم استقبال خاله ! امروز دانشگاه نمی رم به مانلی هم دیروز گفتم چند ساعت بعد زنگ می زنه میگه چرا دانشگاه نیومدی انگار نه انگار دیروز بهش گفتم دختر خوبیه ولی یکم گیج میزنه خخخخ

از زبان ارام=بعد دانشگاه رفتیم با ارشام خرید اخه جشن بود لباس خریدیم و جواهر و... بعد برا مهمونی اماده شدیم

این بچه کیوتو ببینین

باز لایک و کامنت نذاشتین