
بچه ها من پارت ۱ شو گذاشتم اما اسمش رو یادم رفت بنویسم لطفا لایک کنید و کامنت بزارید فالو = فالو دوستون دارم بای
_ خوشبحالت + همیچین خوشبحالم هم نیس چون خودم نرفتم بزور اوردنم با گفتن این حرفش دوباره بغض کردم لااقل براشون مهم لوده برادر من حتی دنبالم هم نیومده + خب میای ؟ یا ناراحتی گفتم _ چاره دیگه ای هم دارم + ببین میدونم ممکنه در مورد من چی فکر کنی ولی من واقعا ادم بدی نیستم با حرفاش یکم اروم شدم واقعا نمیدونم این پسر چی داشت ولی با حرفاش اروم شدم سوار ماشینش شدم خودشم سوار شد و به سمت خونش حرکت کرد وقتی جلوی خونش ترمز کرد دهنم باز مونده یود خیلی خونش خوشگل بود _ عجب جایی ما فقیر نبودیم اما اینجا زیادی خوشگل بود تک خنده ای کرد و چیزی نگفت وارد خونش که شدم دیگه فکمو نمیتونستم جمع کنم داخلش خیلی خوشگل تر لز بیرونش بود و هم شلخته بود نمیدونستم از شلخته گیش خندم بگیره یا از خوشگل بودن خونش فکم بیوفته روی زمین + عه ببخشید دیگه ایمجا شلختس چند وقته تمیزش نکردم _ یعنی من قراره ایمجا بمونم ولی + ولی ؟ _ یه چیزی اینجا عجیبه +چی _ اوممم راستشو بگو چیزی ازم میخوای + چییی؟ _ فکر نکن دارم قضاوتت میکنم اما یکم اینکه من اینجا بمونم پروییه اگه کاری داری من مستونم برات انجام بدم مثلا یکم فکر کردم اگه اگه بزاری اینجا بمونم منم برات اشپزی میکنم و هم خونتو تمیز میکنم ( جیمین ) رفتم توی فکر یعنی اگه بهش بگم که باهام ازدواج کنه قبول میکنه _ام نگاه کن من یه مشکل خانوادگی دارم بنظرت میتونس کمکم کنی ؟ + چه مشکلی ؟ _ با پدرم مشکل دارم ( ا/ت) بدون فکر به شوخی گفتم _نکنه داره مجبورت میکنه با یکی ازدواج کنی با تعجب بهم نگاه کرد بعد گفت + تو از کجا میدونی _ چیی؟ + مشکلم همینه _ چیییییی؟ کلافه نگام کرد که یکم خودم جم و جور کردم _ خب از من میخوای چیکار کنم + اینکه اینکه باهام ازدواج کنی _ چییییییییی ( نویسنده : ای مرض بزار پسره حرفشو بزنه بعد شروع کن عه هی چیی چییی چییی _ خو رفتم توی شک : رفتی توی شوک و _ اووییی فوش نده ) + منظورم اون نیست باهات کاری ندارم نگران نباش یه ازدواج تظاهری فقط جلوی خانوادم منم میزارم ایمجا بمونی چیزی هم ازت نمیخوام فقط منو از دست اون دختره ی عفریته نجات بده _ مگه اون دختر چیکارت کرده + اون دختر یه دختر خراب خیابونیه نمیدونم بابام چه اصراری داره بعدشم تو از اون خوشگل تری حتما بابام قبول میکنه که با تو ازدواج کنم و منو خلاص کنه _ خب پس میشه یه قولی بدی + چی
+ چی.. چه قولی _ اینکه یاهام کاری مداشته باشی (همونی که خودتون فکر میکنیده 😅) + گفتم که باهات کاری ندارم با تردید بهش نگاه کردم ( چقد پروعه داره میزاره توی خونش بمونی داری زن پسر به این خوشگلی میشی تازه دوقورت و نیمتم باقی عه ) + قول میدم خوبه _ قبوله + خوبه پس فردا بریم که تورو به پدرم نشون بدم و از دست اون دختره ی ..... چین راحت بشم _ خوب الان یه سوال دارم + چی _ متن چییی بپوشممممممم + چیییی _عزیز ، من که نمیتونم با این لباسا بخابم که تازه گفتی فردا میخوایم بریم پیش پدرتو واسه اینکه بتونم نظر پدرتو جلب کنم تا از رفتارم خوشش بیاد باید یه لباس قشنگ بپوشم نمیخوای که با این لباسا بیام که + توی اتاقی که مسخوام بهت بدم کلی لباس هست خو بیا اتاقتو نشونت بدم از پله های خونش رفتیم بالا تا رسیدیم به یه راهرو که داخلش ۵ تا در میخورد به اولین در اشاره کرد اینجا اتاق مهمونه بعد به در ۲ اشاره که اون اتاق توعه بعد به در بعدیش اشاره کرد اون هم اتاق منه بعدیش هم سریوه بعدی هم حمامه _ اوو + بیا اتاقتو ببین ، ببین خوشت میاد _ وایسا اومدم به سمت در اتاقی که تقریبا دیگه مال من بود ( عزیزم پرویی هم حدی داره 😐)رفتم در اتاقو که باز کردم خیلی حس خوبی بهم داد اتاقش ست بنفش مشکی بود کمد مشکی دیوار عای بنفش روشن تخت مشکی بنفش پارک های مشکی و فرش یاسی بنفش خیلی خوشگل بود تازه ی تراس کپچیک هم داشت _ واییی خیلی خوشگله ولی اینجا اتاق کسیه ؟ + اره البته بود خواهرم که الان ازدواج کرده و کره نیس _ اها خوشبخت بشن + مرسی امم من دیگه میمیرم _ هوممم کجا ؟ + گفتم دیگه برای اینکه راحت باشی میرم خونه ی پدرم یه لحظه ترس وجودمو برداشت ایمگنجا خیلی بزرگ بود و من اینجا تنها بودم از بچگی فقط از یچیز میترسیدم اونم تنهایی _ عهه چیز اومم + چیزی میخوای؟
_ ا.. اره می ...میشه ... میشه....اوووففف میشهه نری + چرا ؟ _ ا اخه من من از تنهایی میترسم + من واسه خودت گفتم تو اینجوری سختت نیس _ نه نیس فقط تنهام نذار + باش خود دانی پس عه من میرم اتاقم _ میمونی؟ + اره دیگه اینجوری تازه بهتر هم هست چون من با بابام دعوا شده الان نرم پیشش بهتره _ اومم جیمین شیی + صدام کن جیمین _ باشه عه جیمین مرسیی + خواهش میکنم و رفت هووفف خداروشکرت قبول ککرد که نره با ذوق به اتاق جدیدم نگاه کردم و به سمت کمد رفتم واییی چقد لباسسس به سمت یکیشون رفتم عه سایزش اندازمه اخ وننننن لباسامو با یه شلوار ازاد مشکی و به هودی صورتی عوض کردم و موهامو با شونه ای که اونجا بود شونه کردم و گیس کردم واییی گوشیم ، گوشیمو از روی تخت برداشتم حتی زنگ هم نزده بود اما دیگه برام مهم نبود به شارژ گوشیم نگاه کردم ۱۵ در صد اوففف من شارژر ندارم چیکار کنم ببینم این جیمین داره برق اتاقو خاموش کردم و هراه گوشیم از اتاق زدم بیرون و رفتم توی حال هیچوقت نمیتونستم خونه رو نامرتب ببینم هیچخونه ای رو بدم میومد وسواسی نبودم اما از شلختگی خوشم نمیومد چند تا ظرف پیتزا اونجا بود همرو بردم توی اشپز خونه و داخل اشغال گذاشتم وایی اشپزخونه رو یه دسمال روی میز ناهار خوریش بود ایول با کنجکاوی هجای اشپز خونه رو دید زدم و جای همچی رو حفظ شدم شیشه پاک کن رو از داخل کمد در اوردم و رفتم توی حال و میز عسلی خاکی رو دستمال مشیدم چند تا تیشتر پسرونه که حدس میزنم مال جیمین بود رو جمع کردم و تا کردم کوسن هارو مرتب کردم و بعد فکر کنم نیم ساعت کارم تموم شد خوبه خونه الان تمیز تمیز بود چند تاظرف توی سینک بود تصمیم گرفتم که بشورمشون استانی هودی رو بالا زدم و شروع کردم به شستنش ( جیمین)
لباسامو عوض کردم و رفتم پایین تا مثلا حال رو یکم مرتب کنم دیدم عه حال که مرتبه تازه همچی سر حای خودش بود و چند تا تیشرت که مال نامجون و پسرا بود اونجا تا شده یود صدام زدم اما جوابی ازش نشنیدم رفتم توی اشپز خونه دیدم داره واسه خودش اروم اهنگ مسخونه و چند تا ظرف توس سینک رو میشوره منتظر موندم که کارش تموم شه توی هودی و شلوار جیسو ( خواهرش ) خیلی کیوت شده بود و موهاش که از پشت گیس شده بود خیلی قشنگ شده بود ظرفا که تموم شدن برگشت که بره تا نگاش افتاد به منی که تکیه داده بودم به میز ناهار خوری و داشتم نگاش میکردم _ مرسی بابت تمیز کردن حال و اینا + نه بابا این چه حرفیه راستی میخواستم غذا درست کنم کیمچی دوست داری ؟ _ اره خیلی + خوبه موادشو هم داری پس درست میکنم تعجب کردم یعین تو این زمان کم به همچی نگاه انداخت خندم گرفت _ خیلی فضولی ها ؟
بچه ها ببخشید ادامشو بعدا میزارم دست راستم اسیب دیده تا اینجارو چون قول داده بودم گذاشتم خیلی دستم درد میکنه بازم ببخشید ناظر جون لطفا منتشر کن مرسی لطفا لابک کنین مغز درد گرقتم بابت غلط املایی ها هم عذر میخوام من فردا گچ دستمو باز میکنم سعی میکنم زودتر پارت بعدی شو بزارم براتون دوستون دارم میدونم رمان بد شده اما واقعا دارم تمام سعیمو میکنم 🙂❤️
لطفا کامنت بزارید ❤️❤️❤️❤️❤️
بای بای 🖐️✌️❤️💋🙂🥺
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییییییییییییییی
اگه میشه پارت بعد رو بزار
چرا پارت جدیدش رو نمیزاری من چند روز دیگه دارم میمیرم می خوام اول اینو بخونم بعد
دمت همه جوره گرم
فالویی فالو کن
پرفکتتتت
خسته نباشی بیبی
فعلن بای🍵🦋
عالیی بود عزیزم من پیگیرشم ایشالا دستت زود تموم خوب شه پای منم تو گچه😭💜
خیلی خوب بود👌امیدوارم زودتر دستت خوب بشه❤️
مرسی
عالیییییییی بود
بهت حس میکنم منم ی بار دستم شکست اونم دست راستم
اولین لایک کامنت و بازدید
عالی بود•-•💕
اگه آرمی هستی حتما به فیکم از جیمین سر بزن مطمنم خوشت میاد•-•🍓
فالو کنی فالو میشی •-•🐾
حتما سر میزنم
بچه ها من چند روزی نیستم
دارم میرم خارج از شهر و اونجا نت ندارم
ببخشید که پارت بعدی رو دیر میزارم خواستم بگم بهتون دوستون دارم لطفا به بقیه ی تست ها هم سر بزنین بای