6 اسلاید امتیازی توسط: ⓝⓘⓒⓞⓛⓔⓣ انتشار: 3 سال پیش 16,151 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

حرفی ندارم😐😐



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (157)
  • image💖패니💝
    나는 돌려준다

    نمیدونم چرا جدیدن وقتی دارم تو گوشیم یه چیزی میخونم پشتم رو گلس گوشیم یه کسی هست امروز شکلشو دیدم یه بارم چند دقیقه پیش داشتم غذا میخوردم دیدم یکی داره قاشق چنگال مامانم و میگیره باهاش غذاشو میخوره چلی مامانم هنوز نیومده بود شامشو بخوره😱

  • image💖패니💝
    나는 돌려준다

    ۱۵۰ امتیاز
    خاطره ترسناکم یکیش اینه که تو خونه بودم رفتم حموم تو وانم روش بودم که دیدم یکی روش رو چنگ گرفته و مشکی‌بود خیلی چقت بود مونده بود خراشش رو وانم ک یهو به طور نا خوداگاه پاک شد

  • imageDarkknigh
    آنلاین

    فکر کنم تو خیلی شجاعی💀

  • imageکامیساتو ساتسو
    موزیک گوش میکنم!

    خاطره من ترسناک نیست زیاد ولی تا مرز سکته رفتم یه شب مامانم می خواست منو سوپرایز کنه فردا با فامیل بریم رودخانه به خاطر تولدم فکر کنم سالاد ماکارونی درست می کرد چند بار در یخچال رو باز و بسته کرد که وسایل رو برداره منه 9 ساله هم عصرش فیلم ترسناک دیده بودم فکر کردم یا دزد اومده یا روحه خلاصه یه قاب عکس برداشتم که اگه دزد بود بزنم تو سرش که دیدم خوشبختانه مامانمه

  • imageYoriko👶🏻
    فقط«خودم»و«خودم» راحتیم

    نوچ

  • ادامش صدامون زد اما کسی حوله رو نگرفت بعد چند دقیقه درو باز کردی دیدیم اون مرد نیستش همه با جیغ و گریه دوییدیم به مامان هامون زنگ زدیم سریع اومدن بعد به زنه نشون دادیم گفت این شوهرمه ولی مهاجرت کرده حتی باهاش تماس تصویریم گرفت و فهمیدیم اون مرد که اومد جن بوده و خودشو شبیه شوهر زنه کرده

  • خاطره ی من: یه با من که خیلی کوچیک بودم مثلا ه۸و۹ساله همه توی خونه ی یه فامیل دور بودن من کلا نمی‌شناختم منم بودم به یه کاری پیش اومد همه رفتن منو پسر خاله ۶سلامو دختر خاله ۷ سالم تنها موندی اونجا بعد چند ساعت دیدیم صدای در زدن میاد درو باز کردیم دیدیم یه مرد قد بلنده گفتیم تو کی هستی گفت من شوهر صاحب خونم من می‌خوام برم حموم شما دم در بشنید صداتون زدم از لای در حوله رو بدید ماهم غا یمکی از مرده توی حیاط عکس گرفتیم بهشون نشون بدیم درسته یا اگه مارو دزدید بفهمن کی این کارو کرده اومد تو رفت حموم

  • image♡RONALD♡
    ❤👑... Weasley is my king

    راستش رو بخوای من سعی کردم چیز هایی رو انتخاب کنم که زود تموم بشن😐خاطره ترسناک هم اینکه من یه بار خونه تنها بود و داشتم اهنگ گوش میکردم یها فکر کردم یه زن داره با خواننده همخونی میکنه

    • imageYoriko👶🏻
      فقط«خودم»و«خودم» راحتیم

      من یه مرد

  • imageاوتاکو🥡💜
    بی حوصله

    به لطف خوانوادم دره اتاقه من همیشه بازه فرقی نمی کنه

  • خاطره ی من: یک روز خودم تنها داشتم توی حیاطمون راه میرفتم که یهو شیلنگمون هی از خودش صدا درمیاورد 2 دقیقه ای ساکت میشد دوباره همین اتفاق میفتاد

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.