قصه ی عشق ما p¹

حرفی ندارم😶

از زبان ا/ت : از دانشگاه بیرون رفتم کیفم رو روی دوشم انداختم گوشیمو بیرون اوردم و هدفونم و گذاشتم و آهنگ home پلی کردم ( یک آهنگ از بی تی اس ) و تا خونه ی مشترکم با داربی رفتم ( داربی بهترین دوستته و امریکایی هستش ) ا/ت : من اومدم داربی : خوش اومدی ا/ت : چطوری تو زودتر میرسی ؟؟ داربی : یادت رفته من سرپرست دو میدانی ام ( دختره ا/ت هست )

ا/ت : نه.... یادم نرفته غذا چی داریم ؟؟ داربی : نکنه یادت رفته تو امروز باید غذا درست کنی 😋 ا/ت : باشه ☆پرش زمانی☆ داربی : به به ببین چی درست کردی ا/ت: ما اینیم 🤪 داربی : ( چاپستیک رو برمیداره ) ا/ت : یاد گرفتی چجوری با چاپستیک کار کنی ؟؟ داربی : بلهههه😗

■فردا صبح■ ا/ت : بدوووووووووووووووو دیر میرسیما میدونی من چقد منتظر این اردو ۲ ماهه بودم بدووووو داربی : اومدم بابا بریم ا/ت: بریم داربی و ا/ت با هم : بالاخرههههه😍😍🤩🤩🤩

مدیر مدرسه : خب دوستان نمیتونیم خانم ایو رو ببینیم و اردو ۲ ماهه با یک بوی بند انجام میشه ۱ نفر : اما چرا ؟؟؟؟ خانم : خانم ایو برای یک فیلمبرداری به امریکا رفتن همه : آه و ناله خانم : اما به جاش .... همه : چییی؟؟ خانم : با گروه بی تی اس میریم اردو همه: ذوق و جیغ هوراااااا ا/ت : داربی بی تی اسه 🤩🤩 داربی : باورت میشه ؟؟؟؟ ا/ت: نهه

( وقتی رسیدید پیش پسرا خودتون رو معرفی کردید فضای سبز بود و شما توی چادر بودید ) از زبان تهیونگ : اون دختره که فک کنم اسمش ا/ت بود خیلی خوشگل بود و صورت مهربونی داشتش 😊😚☺ یونگی : به چی فک میکنی اینجوری میخندی ؟؟ کوک : حتما داره باز رویا میبافه جین : به قول خودت از خواب بیا بیرون اونجا جای خوبی نیست یاع یاع یاع یاع تهیونگ : رویا چیه بابا 😂😗

استایل ا/ت و داربی