پدرم جیمین 😍 پارت هفتم

داشتم با خوشحالی میرفتم سمت کمپانی بیگ هیت. وقتی رسیدم یه نفس عمیق کشیدم و بعد رفتم داخل. گفتم : لطفاً اگه میشه همه این‌جا جمع بشید کارتون دارم. از چیزی که میگم تعجب نکنید و بهش علاقه دارم . خوب من....من... میخوام دوره کاراموزیم رو در کمپانی جی وای پی شروع کنم . جیمین:چی؟ کاراموز چی ؟ من :کاراموز برا خوانندگی.دوست دارم مثل تو خواننده بشم 😍 شوگا :چرا خوب به کمپانی بیگ هیت کمپانی خودمون درخواست خوانندگی ندادی؟اونوقت کنار پدرت بودی .

من :دوست داشتم کنار جیمین باشم ولی اگه وقتی یهو معروف بشیم یا طرفدار زیاد جمع کنیم شایعه بشه چون پدرم تو کمپانی بیگ هیت هست با پارتی بازی معروف شدم برا همین رفتم یه کمپانی دیگه . جیمین:خودت دوست داری خوانندگی رو؟ من :اره خیلی جیمین:و اگه یه وقت بهت هیت دادن میخوای چیکار کنی ؟ من :تسلیم نمیشم چ طرفدارانم رو دارم .

همه :تو حتما خواننده خوبی میشی 🥰 من :از همه ممنونم مخصوصا شما پدر 😍 فردا درون کاراموزیم شروع میشه.تا چند سال که کاراموزم فکر کنم بتونم بیام پیشتون زود به زود . جیمین: نگران ما نباش تو باید خواننده خوبی بشی 🥰😍مثل من 😍😍

فردا رفتم به کمپانی جی وای پی برا شروع کاراموزی. زمان خیل زود گذشت و من بعد 2 سال و 1 ماه و 2 روز کاراموزی اولین اهنگمون رو دادیم بیرون به اسم دالا دالا (این اهنک دالا دالا در اصل برا گروه ایتزی که تحت کمپانی جی وای پی هستند خونده شده اولین اهنگ گروه ایتزی هست ولی من اسمش رو تو داستانم به کار بردم و برا مثال هم گروهی که دختر داستان توش عضو خوانندگی هست گروه ایتزی هست )اولین اهنگمون خیلی طرفدار پیدا کرد 😍ما قبل اهنگ دالا دالا یه اهنگ تمرینی هم خونده بودیم ولی اهنگ دالا دالا بود که باعث شد ما شناخته بشیم .اهنگ تمرینی قبل دالا دالا ، WANT IT بود .

ادامه داستان در پارت بعد لایک و کامنت فراموش نشه 😘😘😘

فالو= فالو ❤️