اینم از پارت پنج داستان امیدوارم خوشتون بیاد و بیشتر از اینا حمایتم کنید☄️🎧
تهیونگ: ا....ا.ت بیدار شو منو ترک نکن نههه(اوووه چطور ترکت کنه تیر به دستش خورده اونم ترسیده غش کرده مگه به قلبش یا مغزش خورده😐عجبا😐😂) همین طور که داشت ا.ت رو صدا میزد اشک ار چشماش سرازیر شد و ریخت رو گونه های ا.ت! هوسوک با دیدن این صحنه فرار کرد و از اتاق رفت بیرون تهیونگ هم اصلا اهمیت نداد و فقط به فکر ا.ت بود! لباس های ا.ت و تهیونگ خونی شده بود و همین خون تهیونگ رو ترسونده بود🔪 تهیونگ ا.ت رو بغل کرد و برد تو ماشین و رفتن به طرف بیمارستان! وقتی رسیدن تهیونگ دکتر و پرستار رو خبر کرد و ا.ت رو بردن تو اتاق عمل تا دستش که تیر خورده بود رو عمل کنن! تهیونگ خیلی نگران بود و میگفت اگه اتفاقی برای ا.ت هیچ وقت خودمو نمیبخشم💔(دو ساعت بعد) دکتر از اتاق عمل اومد بیرون و تهیونگ سریع گفت: ح....حال ا.ت چطوره؟
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
خانم زن موچییی اینهمه تست ساختی نمیخواییی پارت بعدی اینو بسازیی
سلام خوبی بچه ها وانشات دارم Mafia Love and🖤 Hate 🖤 خوشحال میشم بخونین به دوستاتون معرفی کنید لایک و دنبال یادتون نره عالی بود لایک و دنبال کردم همه وانشات هاتو 😊💜 مافیا از تهیونگ درام مافیا و همه اعضا هستن ولی خواننده نیستن 😊💜
اوکی حتما میخونم😊😘
ممنون عزیزم 🥰💜
مافیا اند هیتتت چرا داستانتو پاک کردی
براوو براوو
😘💋