
سلوووممم گلای تو خونهههه خب من عاشققق آبشار جاذبه ام برای همین تصمیم گرفتم یه داستان در موردش بنویسم اگه خوب نبود یا اشکالی داشت دیگه ببخشین و خواهشاااا نظر بدیننننن خب و اینکه اها اگه خواستین تو ذهنتون تجسمش کنین به صورت انیمه ای تجسم کنین😂 چون که انیمه ایش خیلی قشنگترههه نظر فراموش نشههههه بریم بخونیم داستانو
بیل ولمم کنننن بیل《اه خفه شو دیگع وایسا ببینم کجا داریم میریم》من《بیل توروخدا ولم کن من نمیخوام عین تو باشممم》بیل《مگه من چمه؟؟اتفاقا چون من بزرگترم الگوی توعم》من《اره چقدرم که الگوی خوبی هستی》قرمز شد و با عصبانیت برگشت طرفم و گفت《اههههه چقدر حرف میزنی ویل میگم خفه شو دیگع》با گریه به روبه رو نگاه کردم داشتیم به خونه ی دیپر پاینز نزدیک تر میشدیم و حال منم بدتر میشد من نمیخواستم جسمشو تصرف کنمممم ولی بیل مجبورم میکرد
از زبان میبل:دن دارام دارام دن دارام دارام هم هم هم هم دن دارام دیرین دمدا..... هی وایسا ببینم اونا چی ان دیگع؟؟با وحشت به دوتا مثلث کوچولویی که داشتن به معماکده نزدیک می شدن نگا کردم بیللل سایفرررر ام..اما اون مُرده بوددد وایسا ببینم اون مثلث آبیه کیه دیگهههه یه سایفر دیگعههه؟؟امکان نداره سریع دوییدم سمت معما کده و دیپر و صدا زدم من《دیپرررر دیپررررر کجایییی؟؟》عمو استنلی《سلام عسلی چی شده؟؟》بالا پایین پریدم و جیغ زدم《بدبخت شدیمممم》و بدون حرف دیگه دوییدم سمت اتاقمون در باز کردم دیپر داشت دفتر خاطره رو میخوند جیغ زدم《دیپررر بدوو بدبخت شدیممم بیل سایفر برگشتههه》لز تخت افتاد پایین و سرشو با دستش مالید و با عصبانیت گفت《میبل خیلی بی میزه ای خل شدی بازز؟》من《نه به خدااا خودت بیا ببین》سریع از جاش بلند شد و از معما کده اومدیم بیرون نزدیک نزدیک بودن دیپر خشکش زد و زیر لب گفت《ولی اون مُرده بود》
از بان دیپر:باورم نمیشه اما اون که مرده بوداون آبیه کیه؟؟یه سایفر دیگع،؟؟رسیدن بهمون بیل《سلامم دیپر مزاحمممم》با عصبانیت گفتم《چی میخوای؟》بیل《او او من هیچی نمیخواممم ایشون کارت داره》و سایفر آبی رو انداخت جلو آبیه با گریه گفت《من این کارو نمیکنم بیلل》بیل《ویل تو که نمیخوای قدرتتو ازت بگیرم و نابودت کنم¿؟》پس اسمش ویل بود بی ازار به نظر میرسید ولی بیل مجبورش میکرد بد باشه ویل با گریه اومد جلو و گفت《باهام دست بده تا آزاد شم》باهاش دست بدم؟؟یا اونم عین بیل میخواد جسممو بگیره؟؟اما اگه باعث آزادیش شد چی؟؟ من《میخوای جسممو بگیری نه؟؟من دیگه گول نمیخورم》و پشتم کردم نا برم اما پیبل دستمو کشید《دیپر باهاش دست بده اون خیلی بی آزاره گناه داره شاید اینطوری آزاد بشه》من《خواهری خودت میدونی که آخرین بار چه اتفاقی افتاد میخوای دوباره تکرار بشه؟》میبل《نه دیپر نمیخوام تکرار بشه ولی اون بیل نیست اون ویله》
میبل《دیپر خواهش میکنم》چشمام و بستم و نفس عمیقی کشیدم و برگشتم دستای ویل تو همون حالت بود دستمو آروم بردم جلو میترسیدم دوباره جسممو تسخیر کنه دستمو گذاشتم تو دستش و بلهههه همونطوری که فکر میکردم اونم عین بیل موذی بود نمیدونم کار اون بود یا نه ولی همه جا سیاه سیاه شد
از زبان ویل《میبل وحشت زده به دیپر که روی زمین افتاده بود نگاه کردم بعد سرشو با گریه بلند کرد و به من نگاه کرد《ویل توعم عین بیل خیلی بیشعوری》دویید سمت دیپرر و جسمشو تکون داد اما دیپر هیچ حرکتی نمیکرد بیل از پشت هلم داد و زیر لب گفت《میخوای نابود بشی¿》سرمو تکون دادم دوییدم سمت جسم دیپر و خودم پرت کردم تو جسمش همه جا تاریک و سیاه شد . اروم چشمام و باز کردم احساس سنگینی میکردم دستامو آوردم بالا و فهمیدم چ ی شده من رفتم تو جسم دیپر آروم بلند شدم همون جای قبلی بودیم میبل با جیغ عقب عقب رفت و گفت《دی...دیپرررر کجاس؟؟چیارش کردییی¿¿》من《میبل اروم باش من متاسفم تقص....》یه نفر یدونه زد تو دهنم که باعث شد پرت شدم رو زمین به کسی که تو دهنم زده بود نگاه کردم ای...این..که دیپرههههه ولی صبر کن ببینم نه دیپر نبود بیل بود تو جسم دیپر
گفتم《بی...بیل چی شده؟؟مگه من تو جسم دیپر نیستم؟؟دیپر که دوتا جسم نداره چی کار کردییی؟》بیل《خفه شو ویل عزیز خودت میدونی با قدرتم میتونم چه کارای عجیبی بکنم من جسمشو دوتا کردم و وقتی کیل هم بیاد جسمش سه تا میشه》من《عه پس اگه اینجوریه خود دیپر هم برگردون》 یدونه دیگه زد تو دهنم که دوباره رو زمین پرت شدم《برادر احمق من ما جسم دیپر و گرفتیم چون هم جسم داشته باشیم هم اون مزاحمو از سر راهمون برداریم اون نمیذاشت کارمونو انجام بدیم
میبل که اونطرف نشسته بود با گریه گفت《برش گردون توروخدا دیپر و برگردون قول میدم کاری کنم که مزاحمتون نشه منو دیپر کنار میکشیم》 بیل برگشت سمت میبل و گفت《فکر کردی میذارم از اینجا بری یا داداشتو بر میگردونم؟؟نه تنها اون بر نمیگردع بلکه توعم نابود میشی》سریع برگشتم سمت بیل و گفتم《این قرارمون نبودددد》بیل《قرار منو تو نه قرار منو ویولت بود تازه بل و کلارا هم بعدا قراره بیان》(بچع ها من سه تا سایفر دیگه ی دختر از خودم درآوردم تا جسم میبل و بگیرن کلارا عین کیل بل عین بیل طمع و ویولت هم مثل ویل هستش)
ویل《نه تو نمیتونی ویولت و مجبور کنی》بیل《هه تو میخوای جلومو بگیری؟؟》رفتم سمت میبل نباید میذاشتم اونم عین دیپر از بین بره من میرفتم جلو و اون نیرفت عقب از من میترسید خب حق داشت دوییدم طرفش و بغلش کردم جیغ کشید بیل《ههههی ویل چرا بغلش میکنی؟؟اون دشمن ماست》محلش ندادم و روبه میبل گفتم《ببین میبل من نمیخواستم داداشت اونجوری بشه بیل مجبورم کرد الان ویولت هم میاد و تورو از بین میبره من نمیخوام توعم عین داداشت بشی میخوام نجاتت بدم پس به حرفام گوش بده باشه؟فکر کن منم دیپرم من میخوام کمکت کنم》اروم تر شده بود بهم نگاه کرد و سرشو تکون داد میبل《دیپر دیگه بر نمیگرده؟؟اون مُرده؟؟》من《نمیدونم من نمیدونم حتی بیل هم نمیدونع》
بیل خواست بیاد طرفمون تا میبل و بگیره سریع بلند شدم و دست میبل و گرفتم و داد زدم《بدووو میبللل بدوو》دست همدیکه رو گرفتیم و میدوییدیم بیل هم دنبالمون بود دددکشید《ویلللللل خودت میدونی اگه همین الان اراده کنم هردوتون کشته میشین》اره میدونستم باید دورش میکردم یه دایره ی آتشین آبی پرت کردم طرفش فقط اونکه قدرت نداشت منم قدرت داشتم پرت شد عقب و ما سریع تر دوییدیم بالاخره دور شدیم و پرت شدیم تو جنگل اماا.....
خب اینم از این امیدوارم خوشتون اومده باشه نظر فراموششششش نشهههههه خواهشاااا نظر بدین مرسی که تستو انجام دادن بابای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی عالی بوود فالویی
نمی شد بیل رو با میبل شیپ کنی😢
بابا تو دیگه کی هستی خیلی خفن بود عالییییییییییییییی
مرسیییی
ایول،عالی بود.
تنکس
عالییییییییی خیلی خوب بود ادامه پیلیز💖❤😍
مرسییی 😍
دمت گرم داشتم اشک میریختم
از یه نیمه حرفه ایه آبشار جاذبه ای همچین انتظاری نمی رفت آفرین
عالی بود
عرررر مرسییی😂❤
عالی بود آفرین
قسمت بعدی رو زودتر بنویس
مرسی چشم زودتر میذارم❤😘