من میتونم👊🏻(بی تی اس) پارت 4

ا/ت رفت خونه ش و داشت به اتفاق دیروز فکر می کرد که گوشیش زنگ خورد (شین هه بود) ا/ت: سلام شین هه: سلام ا/ت ب.. بابت... دیروز... واقعا.. ا/ت: شین هه ازت یه دنیا ممنونم😘بوس شین هه: چ.. چــیــی! 😳 بعدا ن واست تعریف می کنم دیروز چی شد😌شین هه: اُ.. باشه ا/ت گوشی رو قطع کرد و رفت حمام بعد حمام یه لباس خوب پوشید و برای کار آموزی رفت...

بعد از صحبت با آقای پارک(کسی که استخدام ش کرده) بیرون اومد و به طرف خونه داشت میرفت که...(نویسنده: جوگیر نشین بی تی اس رو نمیبینه😹😹)متوجه یه نفر که داشت تعقیبش میکرد شد قدم هاش رو بیشتر کرد و سریعتر حرکت کرد یه دفعه یکی اومد جلوش یه مرد سیاه پوش با کلاه و ماسک اومد فقط چشمش معلوم بود ا/ت: ت.. تـو کـ.. ی هــس.. تـی؟ مرد: هــه.. اگه میخواستم بهت بگم که ماسک کلاه نمی پوشیدم احمــق ا/ت: از.. مـن چــ.. یی میخوای؟ مرد: جون تو میخوام بکشمت ا/ت: چــ.. را؟ مرد: 😑زیادی حرف میزنی از زبون ا/ت: داشتم از ترس سکته میکردم که یه نفر از پشت دستمال گذاشت رو صورتم و بیهوش شدم...

ا/ت: چشمم رو باز کردم دیدم تو یه اتاق زندونی هستم و به صندلی بسته شدم تعجب کردم یه دفعه یکی اومد داخل خوب نگاهش کردم نشناختم ش مرد: نشناختی؟ ا/ت: نه تو کی هستی؟ مرد: خب فرض کن دشمن تو هستم ا/ت:دشمن... مرد: آره من دشمن تو هستم و میخوام بکشمت زود بگو اون عوضی کجاست ا/ت:😳کدوم عوضی؟ مرد: شکنجه ش کنید تا حرف بزنه و رفت از زبون ا/ت: تعجب کرده بودم و به گریه افتادم🥺😭 که...

صدای کات رو شنیدم چند نفر اومدن داخل و به هم گفتن کارت عالی بود حرف نداشتی ببخشید که بیهوشت کرده بودیم ا/ت: چیی این یه فیلم برداری بود و... کارگردان: درسته آقای پارک: من تو رو معرفی کردم ببخشید بهت نگفتم غافلگیر شدی ولی اگه توی یه سریال بازی کنی و طرفدار داشته باشی راحت تر میتونی وارد کیپاپ بشی🙂 ا/ت: ممنونم❤ آقای پارک: حالا میتونی بری ا/ت: باشه...

ا/ت: وای داشتم سکته میکردم این چجور فیلم برداری بود وای😐 قلبم از جا در اومد اوووووف ا/ت رفت خونه و خوابید (فردا صبح) شین هه پیش ا/ت اومد و ا/ت همه چیز رو برای شین هه تعریف کرد اون آخر هفته رو با شین هه گذروند و برای خرید رفت( 2 سال بعد) :ا/ت توی یه سریال بازی کرد و معروف شد و حالا باید برای وارد شدن به کیپاپ آماده بشه...

لایک و کامنت فراموش نشه❤

فالو=فالو