شرمنده قسمت ۲ دیر شد. زیادی تاخیر داشتم
به نام خدا کفشدوزک در حال مبارزه در مقابله ملکه زنبور های وحشی بودند (که این یه چیز طبیعی هستش) بعد از یک مبارزه همچی دوباره عادی شد و گربه سیاه گل شو به کفشدوزک داد و همگی رفتن.
ارباب معجزه سیاه (همون ارباب شرارت که قدرت هاش زید شد داخل تست قبلی برید می فهمید): کفشدوزک و گربه سیاه بلاخره شکستتون می دم.
ناتالی: قربان به نظر میاد حتی با قدرت های جدیتون نمی تونید شکستشون بدین. آقای اگرست: الان وقت قرقر کردن نیست ناتالی،من یه نقشه دارم
دوسو ، پر های آفرینش بالا آموک های قشنگم برید یه اثر هنری خلق کنید دو تا آموک رفت داخل باد بزنش ؛ و یک ولپینا و یک گربه سیاه به وجود آمد. حالا برید و نقشه رو اجرا کنید.
و یک مبارزه تقلبی ایجاد شد و همون موقع سر و کله کفشدوزک پیدا شد. گربه سیاه از پنجه برنده استفاده کرد اما ولپینا دسته نابود گرشو گذاشت روی خودش و کفشدوزک گفت:گربه سیاه نه
ارباب معجزه سیاه: عالیه حالا می تونم اونو شرور کنم ، پرواز کن آکومای قشنگم دددفففف یییههوووو من ارباب معجزه سیاه هستم کفشدوزک نه تو نمی تونی منو شرور کنی اما من می خوام تو رو آزاد کنم از این به بعد تو می تونی دنیا رو از کثیفی ها پاک کنی باشه ارباب معجزه سیاه عالیه و حالا کفشدوزک سیاه وارده عمل شو و بعدش معجزه گر خوتو و گربه سیاه رو برام بیار مگه گربه سیاه نمرده؟ نه خیر نمرده اون فقط یه توهم بود باشه اما بعد از کارت با معجزه گرام باید اون هارو به من پس بدی باشه خال های سیاه فعال
و در همون موقع گربه سیاه پیداش شد و بعد از یک تعجب به مبارزه با کفشدوزک سیاه پرداخت. گربه من وقت برای تو ندارم باید برم حسابه چند نفرو برسم.
۵ دقیقه گذشت و کفشدوزک سیاه کلویی و لایلا رو گرفت و اونارو زندانی کرد و در همون موقع گربه سیاه رسید و دوباره با هم مبارزه کردن. گردون سازنده خوب وقت بمب بارون کردند هست پیشی. پنجه برنده و یک برخورده پنجه به یویو و عادی شدن کفشدوزک کفشدوزک معجزه آسا و همچی عادی شد.
ارباب معجزه سیاه: کفشدوزک و گربه سیاه بلاخره یه روز من پیروز می شم.
خدانگهدار و اینکه اسم اصلیه این داستان: ماجراجویی در پاریس-فصل۴-قسمت۲ است.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (2)