در جادویی( پارت چهارم)

دخترا از چادر بیرون رفتن دیدن نابودگر طبیعت فهمیده اونجان و نگهبان ها رو فرستاده تا اونا رو بگیرن و ببرن به قصرش نگهبانان دخترا رو هم گرفتن و بردن به قصر نابودگر طبیعت😔 نابودگر طبیعت اونا رو دید و گفت: به به ببین کیا اینجان خوش اومدین گروه اکسو و گروه دختران قدرتمند😏 همه: ساکت شوووو😬

نابودگر طبیعت گفت: معلومه همتون زیادی رو دارین پس اگه اینجوریاست باشه باید تا فردا تصمیمتون رو بگیرین اگه با کسایی که من میگم ازد*واج کنین با اونا میتونین برین👿 دخترا: ما فقط با اعضای اکسو میتونیم باشیم فهمیدی؟!🙄 پسرا: بلههههههههه با ماااا یعنی شما....😳 دخترا: بعدا حرف میزنیم راجب بهش🙃 نابودگر طبیعت: باشه پس تا فردا قبول نکنید اکسو رو می کشیم و مجبور میشین با کسانیکه من میگم باشید بندازینشون تو یه سیاه چال تا از هم تا فردا خداحافظی کنن😒

تو سیاه چال جین هو: من میترسممممم عرررر😭 جی هان و لونا بغلش کردن تا آروم بشه ولی آروم نمیشد با گریه جین هو مهنا و آیناز هم گریه اشون گرفت😪کارینا و لورا رفتن مهنا رو آروم کنن و سایکا و جیهون هم رفتن آیناز رو آروم کنن😐 کای: آخی جین هوی عزیزم گریه نکککن منم گریه ام میگیره تحمل گریه ات رو ندارم🥺 ماهی: گریه نکنین من و نیلو و روژین نقسه کشیدیم بیاین بگیم☺️

روژین گفت: یکی از ما دخترا که میتونه عادی رفتار کنه باید شب بگه من میرم چای درست کنم و بعدش تو چای نابودگر طبیعت دا*رو بریزه تا نتونه نابودگر طبیعت کاری کنه و بیهوش بشه و ماهم باید از قدرتامون استفاده کنیم😁 کارینا: عزیزم اونا قدرتمند تر هستن پس ما نمیتونیم از قدرتامون استفاده کنیم🙁 کریس گفت: اگه ما دستمون رو 🙏🏻 کنار هم قرار بدیم و باهم دایره درست کنیم یه قدرت به نام قدرت ترکیبی به وجود میاد و ما هم با اون قدرت میتونیم همشون رو شکست بدیم😜

سوهو: باشه پس اول باید یکی داوطلب بشه تا شب اون کار رو کنه و بعدش از قدرت ترکیبی استفاده کنیم🥰 جیهون: من آماده ام😀 سوهو: چه بهتر که تو شدی ولی مواظب باش❣️ همه سر تکون دادن و بهش اعتماد کردن😇 تائو: نابودگر طبیعت رو صدا زد🤗

نابودگر طبیعت: چیشده قبول کردین؟😏 همه: آره همین امشب ازد**واج کنیم😊 نابودگر طبیعت: باشه حله😎 نابودگر طبیعت رفت اون پسرای ع*و*ض*ی رو صدا زد😶

بعد از اومدنشون آرشام رفت سراغ کارینا و بهش گفت: واااو چه خوشگلی تو مال خودمی😁 کارینا جلوی خشمش رو گرفت و سعی کرد خودش رو بزنه به اون راه که مثلا ازش خوشش اومده🙂 کارینا: آره درسته☺️( تو دلش: میخوام خفت کنمممم) آدرین رفت سراغ آیناز و بهش گفت: چه دختر کیوتی هستی و ب**غ*ل کردش آیناز آره آره حالا ولم کن خفه شدم🙂( در دلش: پسره ی بوووق😤)

بقیه هم همونطوری رفتن طرف یه دختر بعد از رفتنشون دخترا پریدن تو ب*غ*ل اعضای اکسو و بهشون گفتن: از این به بعد قدر شما رو میدونیییم😣 اعضای اکسو هم به فردی که پریده بود ب*غ*ل*ش گفت: از امشب به بعد با آرامش زندگی خواهیم کرد😍

پایان امیدوار دوس داشتین اگه خواستین عکس پسرا رو بزارم بگین😉

آجی کی هو اگه اومدی و دیدی یادت باشه که: تو باید قوی باشی هردفعه اکانتت پاک شد ناراحت نشو و دوباره اکانت بساز دوست دارم🥺🥰 بای بای آجی ها تا پارت بعد منتظر باشید♡